رئالیسم جادویی چیست؟
“رئالیسم جادویی” عبارتی جذاب و گیراست. اصلا قرار گرفتن دو نام رئالیسم (واقع گرایی) و جادو در کنار یکدیگر کمی عجیب و دور از ذهن به نظر میرسد و خبر از زیرشاخهای از مکتب رئالیسم میدهد که با چاشنی دنیای عجایب همراه شدهاست.
ریشهها و خاستگاه رئالیسم جادویی
رئالیسم جادویی سبک داستاننویسی مدرن نویسندگان آمریکای لاتین است و با رمان “صدسال تنهایی” اثر جاودانهی “گابریل گارسیا مارکز” شناخته میشود. ریشههای رئالیسم جادویی در این مناطق را باید در گذشتههای دور جست و جو کرد. هنگامی که اسپانیاییها برای نخستین بار در قرن شانزدهم آمریکای لاتین را تصرف کردند و فاتحان آنها سفرنامههایی سرشار از اغراق و مسائل عجیب و جادویی از سرزمینهای فتح شده نوشتند. نوشتههایی که برای مردم آمریکای لاتین در حکم داستانهای پهلوانی سایر ملل است و جد اعلای رئالیسم جادویی فعلی محسوب میشود. در قرن بیستم نویسندگان این ناحیه علاوه بر میراثهای بومی با فرهنگ غرب و مکتب ادبی سوررئالیسم آشنا شدند و به این ترتیب رفته رفته رئالیسم جادویی و مدرن خود را خلق کردند. از بزرگان این سبک در آمریکای لاتین میتوان پابلو نرودا، کارلوس فوئنتس، بورخس و … را نام برد.
البته رئالیسم جادویی تنها در محدودهی آمریکای لاتین باقی نماند و بعدها به کشورهای دیگر جهان هم سرایت کرد. این سبک در ایران به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و فرهنگ سرشار از افسانهها و قصص و اساطیر ایرانی به رئالیسم جادویی روی خوش نشان داد. به نظر میرسید که این سبک، خاص جهان سوم باشد. خاص مردمی که با فرهنگ غرب بیگانه هستند و کندو کاوی لذتبخش با ذهن ابتدایی ملت خود دارند. نوعی رئالیسم جادویی که با آثار غلامحسین ساعدی مانند “عزاداران بیل” و داستانهای رضا براهنی آغاز شده بود. در ادامه به صورت کامل در کتاب “اهل غرق” منیرو روانیپور تجلی یافت و حتی در آثاری مانند “روزگار سپری شده مردم سالخورده” اثر محمود دولتآبادی هم هویدا شد.
آیا رئالیسم جادویی خیالپردازی صرف است؟
رئالیسم جادویی تنها خیالپردازی صرف نیست بلکه آمیزهای از خیال و واقعیت است. متن چنین داستانی هرچند از نگاه خواننده فراواقعی و جادویی است اما در چشم نویسنده و یا قهرمان داستان به اعتبار عقاید اساطیری که دارد کاملا حقیقی جلوه میکند و یک متن رئالیسم محسوب میشود.
منظور از جادو، طیفی از امور غیرواقعی مانند اساطیر، عرفان و … است. اما این بسته به عقاید افراد دارد که امری را واقعی و یا غیر واقعی بدانند. برای مثال در عقاید ما مسلمانان، پیامبر اسلام معراجی به آسمانها داشتهاست در حالی که ممکن است این عقیده در نزد مسیحیان امری غیر واقعی محسوب شود. متون عرفانی ما هم سرشار از خوارق مختلفی است که برای بزرگان تصوف رخ میدهد و از نگاه نویسنده و خوانندهی آن دوران اموری کاملا واقعی بودهاست.
برای مثال در کتاب تذکرهاولیاء مالک دینار در سایهی دیواری خفته است که ماری از راه میرسد و مالک را با شاخهی نرگسی که در دهان دارد، باد میزند و یا در روایتی دیگر، آنگاه که ذوالنون مصری در کشتی به دزدی گوهر متهم میشود. ماهیان با گوهرهایی در دهان سر از آب بیرون میآورند تا او را از این اتهام برهانند. از این قسم تصاویر در ادبیات عرفانی ما به فراوانی در داستانهای رئالیسم جادویی هم یافت میشود.
اهمیت رئالیسم جادویی در چیست؟
تمام هنر چنین نویسندهای در این است که با قرار دادن اتفاقات واقعی و غیر واقعی در کنار یکدیگر در ذهن خواننده نوعی تعادل ایجاد کند و به او احساس یک متن رئالیسم را بدهد. در چنین داستانی گویی با دو نوع رئالیسم رو به رو هستیم. یکی رئالیسم اقوام کهن و دیگری رئالیسم جدید انسانهای امروزی. نویسنده میکوشد که با ادغام این دو در گام نخست رئالیسم کهن را معنی دوباره ببخشد و در قدم بعد، رئالیسم جدید خود را معنیدارتر و موثرتر کند. برای مثال در داستان “اهل غرق” نویسنده میخواهد روند خراب شدن جامعه سنتی جنوب ایران را پس از کشف نفت به تصویر بکشد. پس با استفاده از عناصر جادویی و اساطیری و خرافی ناحیهی جنوب این تاثیر را به خوبی در خواننده برجای میگذارد. باقی آثار رئالیسم جادویی هم کارکرد سیاسی-اجتماعی دارند و با کاربرد عناصر جادویی بر تاثیرگذاری داستان میافزایند.
صدسال تنهایی شاهکار ادبیات داستانی معاصر
“صد سال تنهایی” اثر گابریل گارسیا مارکز بدون شک یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی معاصر است. این داستان روایت صد سالهی دهکدهای است که خانوادهی بوئندیا آن را بنا نهادهاند. اهالی این دهکده با جهان خارج ارتباط ندارند و تنها سالی یک بار خانوادهای کولی به آنجا میآیند و اختراعات دنیای جدید را به آنها نشان میدهند. آنها یک بار با خود آهنربا میآورند و با گاو و گوسفند اهالی معاوضه میکنند. آهنربا در خانه زلزلهای به پا میکند. اشیای آهنی را به خود جذب میکند و حتی میخهای تخت خواب را بیرون میکشد. پس آهنربا را به رودخانه میبرند تا با آن طلا بیابند. اما زرهی را از آب بیرون میکشند که در آن جسدی است که در نهایت معلوم میشود جسد شهید عشق است و…
این داستان سرشار از وقایع شگفت است که همگی در خدمت ایدههای اساطیری قرار میگیرند برای مثال فرش پرواز میکند. مرده زنده میشود. زنی با ملافههای شسته به آسمان میرود و باز نمیگردد و حتی یکی از شخصیتهای داستان که در اواخر عمر دیوانه شدهاست را به درختی که خود در حیاط کاشته، میبندند و او کم کم خود با درخت یکی میشود. این داستان گویی پلات (طرح داستان) ندارد و یک سری حوادث پشت سرهم به وقوع میپیوندد و در نهایت تخیلاتی از جنس جادو را در عمق جان آدمی بر جای میگذارند.
اهل غرق؛ روایت یک رئالیسم جادویی ایرانی
رمان “اهل غرق” میخواهد خراب شدن جامعهی سنتی جنوب ایران را بعد از کشف نفت به نمایش بگذارد. داستان از این قرار است که غولی به نام بوسلمه میخواهد با یک پری دریایی ازدواج کند. مردم روستایی در جنوب به نام جفره در منزل زائر احمد جمع میشوند تا مه جمال را که از نژاد آدمیزاد و پری است به دریا بفرستند تا با نی زدن از خشم غول نجات یابند. مه جمال به دریا میرود اما پری دریایی عاشق او میشود و دیگر حاضر نیست با بوسلمه ازدواج کند که همین امر بوسلمه را عصبانی میکند و دریا طوفانی میشود.
اما در نهایت در پی یک سری حوادث مه جمال به همسری دختر زائر احمد درمیآید. پس از چندی سه مرد که لهجهی عجیبی دارند از راه دریا به از ده میرسند و به مردم دارو میدهند و آنها را با رادیو آشنا میکنند. بعدتر فرد دیگری با شکلات و شانه به ده میآید و به مردم وعدهی رفتن به شهر را میدهد و در آخر آنها را برای شنیدن سخنرانی فردی سیاسی به شهر میبرد که در آنجا در پی اتفاقاتی مه جمال دستگیر میشود. به کوه و کمر فرار میکند. یاغی میشود. تیر میخورد. دست آخر هم میمیرد.
این داستان نشان میدهد که چگونه مردم روستای جفره آنجا را ترک میکنند. چگونه صدای مرغان دریایی با آواز رادیو برای همیشه خاموش میشود و چه طور دریایی سبزگون در پایان یک قصه به امواجی خاکستری رنگ تبدیل میگردد. این قصه در حقیقت تاریخ اجتماعی جنوب ایران پس از کشف نفت را روایت میکند که با عناصری جادویی نافذتر و پرمعناتر شدهاست.
ویژگیهای این سبک از داستاننویسی چیست؟
- اتفاقات و حوادث فرامنطقی: نویسنده در این داستانها علاوه بر توجه به اساطیر و خرافات موجود ، خود نیز ماجراها و اتفاقات فرامنطقی میآفریند تا ازین طریق نوعی آشناییزدایی بیافریند.
- شگفتی: این داستانها پر از وقایع شگفت است. قهرمانان و اعمالشان هردو شگفتانگیزند. آدمها پرواز میکنند. عمرها طولانی میشود. با یک آهنربا زلزله برپا میگردد و… اما شگرد نویسندهی رئالیسم جادویی در این است که دائما از امر شگفت به عادی و برعکس در حال رفت و آمد باشد.
- زمینههای سیاسی: این داستانها تخیل صرفی برای سرگرم شدن نیستند. بلکه کارکرد سیاسی و اجتماعی دارند مثلا داستان “پاییز پدر سالار” مارکز تمسخر حاکمان نظامی دیکتاتور آمریکای لاتین است و داستان “اهل غرق” روانیپور بیان پیامدهای اجتماعی ورود صنعت نفت به جنوب ایران میباشد.
- مبالغه: مبالغه را به خوبی میتوان در آثار رئالیسم جادویی علیالخصوص در آثار مارکز مشاهده کرد.
- دوبنی بودن: در رئالیسم جادویی حقیقت و رویا، زندگانی جوامع قدیم و جدید، خوب و بد، عشق و نفرت و… همگی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
- درهم ریخنگی زمان: زمان در این داستانها نوخطی نیست بلکه زمان روایتها درهم ریخته و ذهنی است.
- سکوت اختیاری: قهرمان داستان رئالیسم جادویی و یا نویسنده و راوی داستان در مورد حوادث اظهارنظر نمیکند چون توضیح حوادث جادویی آنها را خراب و مبتذل میسازد.
نویسنده: الهام برزین
_________________________________________________________
منبع: شمیسا، سیروس (۱۳۹۰) مکتبهای ادبی.