ادبیات, قصه نویسی

مکاتب ادبی ۳ (ادبیات رئالیسم)

مکتب ادبیات رئالیسم

چگونه مکتب رمانتیسم به رئالیسم بدل شد؟

مکتب ادبی رومانتیک رفته رفته جای خود را به ادبیات رئالیسم داد. رئالیسم همزمان با عصر علم و فلسفه اثباتی بود. عصری که وهم و خیال کنار رفته و توسل به مشاهده جایگزین آن می‌شد. در چنین شرایطی رمانتیسم که زیر سلطه‌ی تخیل بود و با دخالت مستقیم احساسات نویسنده در تجسم دنیای خارج آن را از واقعیت دور می‌کرد دیگر نمی‌توانست به حیات خود ادامه بدهد. رئالیسم می‌خواست دنیایی را تصور کند که دارای رنگ و اشکال واقعی بود و از گذشته‌های تاریخی یا دوره‌ی معاصر الهام می‌گرفت پس این تخیل مسلط و احساسات شخصی نویسنده را کنار گذاشت و حقیقت را جایگزین آن کرد. این مکتب بیشتر از آن جهت حائز اهمیت است که مکتب‌های متعدد بعدی نتواسته است از قدر و اعتبار آن بکاهد و رئالیسم بنای رمان نویسی جدید و ادبیات امروز جهان محسوب می‌شود.

آیا ادبیات رئالیسم در برابر رمانتیسم قرار دارد؟

نمی‌توان رمانتیسم و رئالیسم را به عنوان دو مکتب ” واقعی” و ” غیر واقعی” در برابر یکدیگر قرار داد بلکه رمانتیسم سرآغازی برای رئالیسم محسوب می‌شود. رئالیسم مانند رمانتیسم با شتاب و ذهنیت فردی به بررسی واقعیت نمی‌پردازد، بلکه مسائل را تجزیه و تحلیل می‌کند و کشف و جست و جوی دقیق جهان را جانشین آن الهام یکپارچه در آثار رمانتیسم می‌سازد. رئالیسم طرفدار آگاهی عینی و دقیق و تشریح جزئیات است. 

بالزاک با این که مکتب نداشت و تئوری نویس نبود با نوشتن “کمدی انسانی”  پیشوای مسلم نویسندگان رئالیست شد. او برخلاف نویسندگان رمانتیک هم عصر خود اسیر دنیای تخیل و حسرت و پناه بردن به قرون وسطی و… نشد و اجتماع خود را با همه مشخصات و اسرارش با همه صفات و عادات و نیکی و بدی‌ که در آن بود، در آثار خود نمایش داد. او نشان داد که رمان‌نویس باید جامعه خود را تشریح کند و “تیپ”‌های موجود در جامعه را در آثار خود بنماید.

از نظر او کار نویسنده به مورخ شباهت داشت و نویسنده، مورخ عادات و اخلاق مردم و جامعه‌ی خود بود و باید چهره‌ی روح افراد جوامع گوناگون و طبقات مختلف جامعه را تصویر می‌کرد.  او زندگی را توده‌ای  از”حوادث و مسائل کوچک” می‌دانست که رمان‌نویس باید تا حد لزوم آن را بزرگ کند و از میان حوادث، آنچه را که می‌تواند در جایگاه عناصر داستانی قرار بگیرد را انتخاب نماید.

با همت نویسندگانی مانند شانفلوری، موژه و دورانتی و… رئالیسم به عنوان یک مکتب ادبی شناخته شد و رشد و پیشرفت چشم‌گیری داشت و نویسندگانی مانند بالزاک و استاندال از جرگه‌ی نوبسندگان رومانتیک جدا گشته و به عنوان نویسندگان شاخص مکتب جدید معرفی شدند و به این ترتیب دوران رئالیسم در ادبیات غرب آغاز شد.

 

ویژگی‌های ادبیات رئالیسم چیست؟

عینی بودن مکتب رئالیسم

ادبیات رئالیسم برخلاف رمانتیسم که مکتبی درونی و ذهنی بود مکتبی برونی و عینی است و به بررسی واقعی جامعه‌ی خود می‌پردازد. نویسنده بیشتر تماشاگر است و افکار و احساسات است و خود را در جریان داستان ظاهر نمی‌سازد. او از تظاهر به وجود خود در اثر رازگویی‌های احساساتی و فلسفه‌بافی در کار دوری می‌کند و  دیگر نمی‌تواند صدای خودش را با صدای شخصیت‌های اثر درآمیزد و درباره‌ی آن‌ها قضاوت کند و یا سرنوشت‌شان را پیش‌بینی نماید.

ادبیات-رئالیسم

رئالیسم می‌خواهد همه‌ی واقعیت را کشف کند اما در خواننده این احساس را تولید می‌کند که این واقعیت است که خود در روند اثر ظاهر می‌شود. نویسنده رئالیست به هیچ عنوان لزومی نمی‌بیند که بین فرد مشخص و  غیرعادی جامعه با افراد معمولی تفاوتی قائل شود و اگر قرار باشد بین فرمانده و افسر جنگی و یک سرباز ساده یکی را به عنوان قهرمان داستان انتخاب کند به احتمال قوی سرباز را انتخاب می‎‌کند. قهرمان رئالیست از میان مردم انتخاب می‌شود و نماینده جامعه و همنوعان خویش است. 

حذف اغراق و خیالبافی

همه‌ی چیزهایی که در رمانتیسم امری غیر واقعی را جایگزین مطلبی واقعی می‌کردند ( از قبیل ماورالطبیعه، فانتزی، رویا، افسانه، جادو، اشباح و…) حق ورود به قلمرو رئالیسم را نداشتند. در این آثار حوادث تصادفی و دور از واقع و بی‌تناسب دیده نمی‌شود مثلا کسی با شنیدن یک پند اخلاقی ناگهان از این رو به آن رو نمی‌شود و یا کسی در عشق دیگری نمی‌میرد. 

رومانتیک‌ها در ترسیم صحنه‌ی داستان کاری با واقعیت نداشتند و صرفا می‌خواستند که توصیف صحنه‌ی داستان بر احساسات خواننده موثر باشد و در او بیشتر نفوذ کند اما نویسنده‌ی رئالیست می‌خواهد با تشریح صحنه‌ها خواننده را بیشتر با قهرمانان و وضع روحی آن‌ها آشنا کند و تنها وقتی به توصیف صحنه‌ها اقدام می‌کند که بدان نیاز دارد. 

توجه به سرزمین‌های دیگر و زمان‌های دیگر که از ویژگی‌های رمانتیسم بود از ادبیات رئالیستی حذف نشد و تنها جای خیالبافی درباره‌ی سرزمین‌های دوردست را سفر واقعی و مشاهده‌ی آن سرزمین‌ها گرفت و از آن‌جا که سفر به مناطق دوردست در بسیاری از موارد امکان پذیر نبود نویسندگان بیشتر به شرح محله‌ها و شهرهای سرزمین خودشان پرداختند. تاریخ هم الهام بخش این نویسندگان رئالیستی بود اما رمان نویس تاریخ را هم زمینه‌ای برای آگاهی‌های دقیق تلقی می‌کرد و نه سرچشمه‌ای برای برای خیالبافی و از این رو بیشتر  آثار رئالیستی به گذشته‌ی نزدیک در جامعه‌ی خود نویسنده می‌پرداخت.

آثار دوران رئالیسم چگونه است؟                     

دوره‌ی رئالیسم دوران تسلط علم و تفکر علمی است. رمانتیسم عصر شعر بود. اما دوران رئالیسم دوران زوال نیروهای شاعرانه است و حتی شاعران هم با این تغییر رویکرد در جامعه در اشعار خود به دنبال زمینه‌های غیرشخصی روایتی، تحلیلی و یا فلسفی می‌رفتند.

 این عصر دوران شکوفایی رمان است. هرچند رمانتیسم هم چند رمان نویس به خود دیده بود اما سال‌های ۱۸۵۰ تا ۱۸۹۰ (م) در ادبیات غرب دوران رمان است و رمان چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی در درجه‌ی اول اهمیت قرار دارد. بزرگترین نویسنده رئالیست در این دوره گوستاو فلوبر است و شاهکار او مادام بوواری کتاب مقدس رئالیسم شمرده می‌شود و از آغاز کتاب، قدرت نویسنده در مشاهده و ثبت حقایق زندگی به چشم می‌خورد و در آن هیج چیز خیالی و غیرعادی دیده نمی‌شود.

 ادبیات رومانتیک ادبیات فردی و اشرافی بود و خوانندگان ثابتی نداشت. اما در اواسط قرن نوزدهم جامعه همرنگی به وجود آمده بود و بورژوازی به طور قاطع جای اشرافیت را گرفته بود و همین طبقه بود که کتاب می‌خرید و می‌خواند و موفقیت نمایشنامه‌ها را تضمین می کرد. با این وجود نویسندگان رئالیست نقاط ضعف جامعه را نشان می‌دادند و بورژوازی را به باد انتقاد می‌گرفتند. ادبیات اجتماعی، انقلابی و اصلاح طلب به وجود می‌آورد و رمان عامیانه که در اواخر دوران رومانتیک ظهور کرده بود و از مردم برای مردم سخن می‌گفت در این دوره برای بورژوازی از مردم کوچه و بازار از اعماق اجتماع سخن ‌گفت و با کشف و شناساندن تیره‌روزی‌های مردم، بورژوازی را در برابر مسئولیت خود قرار ‌داد. 

ادبیات رئالیسم با گسترش در جوامع مختلف غربی نوبسندگان بزرگی مانند تولستوی، داستایوفسکی، چارلز دیکنز، جک لندن و… را به عرصه‌ی ظهور رسانید.

 

نویسنده: الهام برزین

_______________________________________________________________________

*برگرفته از کتاب مکتب‌های ادبی اثر رضا سید حسینی

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *