کمیک-و-خلاقیت

کمیک و کشف خلاقیت ها

آیا تا به حال شنیده‌اید که تلاش برای ساخت یک پی‌نما می‌تواند خلاقیت را تقویت کند؟ امروز می‌خواهیم در دنیای هیجان انگیز کمیک‌ها شیرجه زده و کشف کنیم که آن‌ها چگونه می‌توانند تخیل هنری ما را آزاد کنند.

۱. ماجراهای شگفت انگیز:

کمیک استریپ‌ها همه در زمینه‌ی داستان‌سرایی به شیوه‌‌‌ای بصری فریبنده هستند. آن‌ها شما را به جهان‌ خارق‌العاده‌ای منتقل می‌کنند که در آن هر چیزی ممکن است! به عنوان یک نوجوان، می‌توانید کمیک استریپ‌های خود را بسازید و به تخیل خود اجازه دهید شخصیت‌های جذابی را اختراع کند، رویاپردازی‌های هیجان‌انگیز داشته باشد و در نتیجه داستان‌های خود را بر روی صفحات کاغذ زنده کنید!

۲. قدرت بصری:

کمیک استریپ‌ها راهی جالب برای تبدیل شدن شما به یک متخصص داستان‌سرای بصری هستند. وقتی کمیک می‌خوانید، یاد می‌گیرید که چگونه اطلاعات را از طریق تصاویر درک و تفسیر کنید. شما به نشانه‌های بصری توجه می‌کنید، جریان پنل‌ها را دنبال می‌کنید و داستان‌های هیجان انگیزی کشف خواهید کرد. این سواد بصری نه تنها باعث می‌شود از کمیک‌ها بیشتر لذت ببرید، بلکه به شما در برقراری ارتباط چشمی با آثار هنری کمک می‌کند.

۳. خود را بیان کنید:

به نمایش درآوردن خلاقیت های خاص شما توسط آثارتان موضوع جالبی است و کمیک استریپ‌ها راهی مناسب برای معرفی شما با آثار منحصر به فردتان هستند. از ایجاد طرح‌های مختص شخصیت خالق تا تصمیم‌گیری در مورد نحوه چیدمان پانل‌ها، هر کدام فرصتی برای ابراز یک جنبه از وجود هنرمند شما است. می‌توانید تکنیک‌های هنری مختلفی را آزمایش کنید، با رنگ‌ها بازی کنید و صدای هنری خود را به گوش دیگران برسانید. اجازه دهید تخیل شما فعال شود و کمیک‌هایی خلق کند که منحصر به شما هستند!

۴. حل مسئله:

ایجاد کمیک استریپ مانند حل پازل است. شما درمی‌یابید که چگونه ایده‌های خود را در پنل‌ها بگنجانید، طرح‌های هیجان انگیز ایجاد کنید و شخصیت‌های خود را زنده کنید. این یک چالش جدید است که به شما کمک می‌کند انتقادی فکر کنید و مشکلات را خلاقانه حل کنید. شما یاد خواهید گرفت که داستان و سبک هنری خود را با قالب کمیک نمایش دهید و اینچنین قدرت حل مسئله شما در تمام زمینه‌های زندگی تقویت می‌شود.

۵. تیم شوید و از آن لذت ببرید:

شما می‌توانید به انجمن‌ طرفداران پی‌نما بپیوندید و دوستانی پیدا کنید که مانند شما مشتاق دنیای کمیک استریپ هستند. حتی می‌توانید باهم همکاری کنید، به تبادل ایده‌های خود بپردازید و با هم داستان بسازید. کار با دیگران نه تنها خلاقیت شما را افزایش می‌دهد، بلکه به شما امکان می دهد از دیدگاه‌های مختلف به یک موضوع نگاه کنید و دوستان پی‌نماگر و پی‌نمانویس شگفت انگیزی پیدا کنید.

در نتیجه:

کمیک استریپ‌ها کلیدی برای برای باز کردن جنبه‌هایی از خلاقیت در وجود شما هستند. دوستان همکار من! آن‌ها قوه تخیل شما را برمی انگیزند، مهار‌ت‌ داستان سرایی بصری شما را تقویت می‌کنند و راهی منحصر به فرد برای بیان خود به شما می‌دهند. در دنیای کمیک شیرجه بزنید، شخصیت‌ها و داستان‌های خود را بسازید و اجازه دهید خلاقیت شما بدرخشد.
برای به نمایش گذاشتن ماجراهای هیجان انگیزی که در تخیل شما زندانی شده‌اند آماده شوید!

اسکریپت-کمیک

ساخت کمیک؛ طراحی اسکریپت

ایجاد یک کمیک استریپ کار جذابی است. اما پیدا کردن خط داستانی یا اسکریپت (script) مناسب و ساختن داستانی سرگرم کننده ممکن است سخت‌تر از آن چیزی باشد که بنظر می‌رسد. اگر می‌خواهید مانند کمیک استریپ معروف گارفیلد، کمیک هیجان‌انگیز خودتان را بسازید این مقاله مناسب شماست.

مراحل ساخت اسکریپت

ابتدا درباره داستانی که می‌خواهید منتشر کنید تصمیم بگیرید. دوست دارید فضای اصلی داستان در مورد چه چیزی باشد؟ واقعا لازم نیست که جزئیات ریز داستان را بدانید ، اما باید یک ایده اولیه از اینکه قرار است از کجا به کجا برسید در ذهن داشته باشید. روی طرح داستان تمرکز کنید و به مفهوم آن فکر کنید. شما می‌توانید یک فضای کلی از شوخی هایی که قصد دارید بسازید مشخص کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا بتوانید تصمیم بگیرید برای انجام این شوخی‌ها به چه نوع و چند شخصیت نیاز خواهید داشت.
حال زمان این است که در مورد قالب خود تصمیم بگیرید. اینکه چه تعداد پانل را به طور میانگین در نظر دارید؟ معمولا برای ساخت یک نوار کمیک به ۳ یا ۴ پانل (مانند گارفیلد) احتیاج است. اگر قصد دارید کمیک های خود را به صورت چاپی (مانند روزنامه) منتشر کنید، پایبندی به یک اندازه خاص بیشترین اهمیت را دارد. اما اگر قصد دارید کمیک خود را به صورت آنلاین داشته باشید، چندان نگران این موضوع نباشید. در کمیک های چاپی بهتر است حداقل عرض و ارتفاع یک ردیف را حفظ کنید. در نتیجه شما می‌توانید یک نوار را یک ردیفه و نوار بعد را دو ردیفه طراحی کنید اما مهم این است که عرض و ارتفاع آن‌ها باید برابر باشند.
موضوع هر پانل را یادداشت و درباره آن برنامه ریزی کنید. شما باید بدانید در کجا چه اتفاقی می‌افتد و کدام شخصیت‌ها در هر نوار گنجانده می‌شوند و غیره . یک فیلمنامه‌ی مکتوب باید تا حد امکان ساده باشد. از تناسب بین متن و تصاویر کمیک استریپ خود مطمئن شوید. اگر متن زیادی در پانل‌ها قرار دهید داستان شما سخت خوان می‌شود و مخاطب از خواندن کمیک شما کمتر لذت می‌برد. مثلا در صورتی که بالن‌ها حاوی کلمات کمی است، در ۳ بالن و اگر تعداد کلمات زیاد است (حداکثر ۳۰ کلمه و ترجیحا زیر ۲۰ کلمه) در دو بالن محدودشان کنید.
در پست بعد به انتخاب شخصیت‌های یک داستان کمیک می‌پردازیم.
مانگای-ژاپنی

مانگا، کمیک استریپ ژاپنی

احتمالا هر چه قدر نقشه‌ی جهان را زیر و رو کنید. مردم هیچ کشوری را نیابید که به اندازه‌ی ژاپنی‌ها عاشق کمیک‌ استریپ باشند. فروش هفتگی آثار کمیک‌استریپ در ژاپن از کل فروش سالانه‌ی کمیک در کشور آمریکا بیشتر است. ژاپنی‌ها کمیک‌استریپ‌های خاص خودشان را دارند که به آن “مانگا” می‌گویند و برای هنرمندان کمیک یا به قول خودشان “مانگاکا‌ها” احترام ویژه‌ای قائل‌اند. 

اگر قسمت شد و یک بار سری به کشور ژاپن زدید احتمالا با افراد زیادی مواجه می‌شوید که در حال مطالعه‌ی مانگا‌ هستند. آن‌ها حتی کافه‌های مانگا دارند که در آن مشتری‌ها در کنار نوشیدن قهوه به مطالعه‌ی مانگا می‌پردازند!

اصلا مانگا‌ی ژاپنی یک سبک خاص در عالم کمیک‌استریپ است که با تولید انیمیشن‌های ژاپنی که برخی از آن‌ها از روی مانگا‌های موفق تولید می‌شوند رفته رفته نزد جهانیان هم امری شناخته‌ هستند. پس با ما همراه شوید. قرارست این بار کمی با یکدیگر درباره‌ی مانگا‌های ژاپنی و خصوصیات آن‌ها سخن بگوییم.  

مانگا‌ها و انیمیشن‌های ژاپنی

 ما در ایران ژاپنی‌ها را بیشتر به کارتون‌ها و انیمیشن‌هایشان می‌شناسیم. این انیمیشن‌ها که اصطلاحا به آن‌ها “انیمه” می‌گویند از نظر ظاهری شبیه به همان مانگا‌ها هستند. در این کارتون‌ها شخصیت‌ها هیچ شباهتی به ژاپنی‌ها ندارند. چشم‌هایشان به طرز عجیبی درشت است و برخلاف آن دهان و بینی کوچکی دارند. موهایشان هم گاهی رنگ‌های غیر عادی به خودش می‌گیرد و از رنگ موی سیاه و معمولی ژاپنی‌ها چندین فرسخ دور‌تر می‌رود.

تازه در نشان دادن احساساتشان هم حالت‌ها و اغراق‌های عجیبی دارند. مثلا وقت گریه کردن اشک از چشم‌هایشان فواره می‌زند و هنگام خندیدن دهنشان به اندازه‌ کل صورت باز می‌شود تا چشم‌ها به صورت یک خط در‌‌آید. خلاصه‌ی کلام این که حالت‌های آشنا و غریبی دارند که با تصاویر و انیمیشن‌های عادی از زمین تا آسمان متفاوت است.

 مانگا‌ها هم از لحاظ ظاهری شبیه به همان انیمه‌ها هستند و از این جهت به راحتی با کمیک‌های غربی قابل تمایزند.

با خصوصیت مانگا آشنا شوید!

در قسمت‌های قبل به برخی از خصوصیات مانگا‌ها اشاره کردیم. برای مثال سرعت روایت در مانگا نسبت به کمیک‌های غربی کمتر است و گاهی بیشتر از روایت حوادث و اتفاقات به روایت لحظه‌ها، حالت چهره و احساسات می‌پردازند. مانند تصویر زیر که یک برگ از مانگا را نمایش می‌دهد. 

مانگای ژاپنی

 در نمایش مانگا انگار دوربین به دست گرفته‌ایم و از ابعاد مختلف به یک تصویر می‌نگریم. گاهی بر یک جز‌ء زوم می‌کنیم. گاهی هم دور‌تر می‌رویم و از عقب‌ نگاهی به آن صحنه می‌اندازیم. مثلا حالت‌های یک چهره را از نزدیک می‌بینیم یا با دیدن واضح‌تر اجزای پس زمینه جنس و حال‌و‌هوای آن‌ را بهتر درک می‌کنیم. به کمک این روش، روایت سرعت آرام‌تری دارد و احساسات شخصیت‌ها و حس فضا با پرسه زدن چشم در صحنه بهتر به مخاطب منتقل می‌شود.  مثلا به تصویر زیر دقت کنید. هر چند که این تصویر یک مانگا نیست ولی همانند مانگا از زوایای مختلف به یک صحنه نگریسته‌است. هم احساسات شخصیت‌ها را نمایش داده و هم دوربین را چرخانده و مخاطب را در تصویری که آن‌ها می‌بینند شریک کرده‌است. 

سیاره نهنگ ها _ شاهزاده کوچولو

در مانگا حرکت و سرعت هم به نحو خاصی نمایش داده می‌شود. مثلا شئ متحرک واضح‌تر ترسیم می‌شود و فضای اطرافش با ترسیم خطوطی محو می‌گردد. مانند مانگای زیر که حرکت سریع یک شخص  را نمایش می‌دهد.

حرکت در مانگا

نمایش عواطف و احساسات هم در مانگا به شکلی خاص و ویژه است.گاهی در مانگا دیده می‌شود که چهره‌ها حالت‌هایی به خودشان گرفته‌اند و نشانه‌هایی دارند که هرچند با حالت عادی متفاوت است. اما برای خواننده قابل درک و تشخیص است. 

گاهی هم احساسات شخصیت‌ها تنها با تغییر پس زمینه نمایش داده می‌شود. مثل تصویر زیر که خطوط اطراف چهره‌ی دخترک نشان‌دهنده‌ی احساسات او هستند. 

تاثیر-خطوط-در-نشان-دادن-احساسات-min

یکی از راه‌های شناخت مانگا‌ها علاقه‌ی آن‌ها به تداوم داستان و روایت‌هایی طولانی است. هر چند هنرمندان تازه‌کار مانگا ابتدا روایت‌هایی تک قسمتی بیان می‌کنند اما در صورتی که روایت آن‌ها هم با استقبال مواجه شود به روایت‌هایی طویل و دراز مدت بدل می‌گردد.

خلاصه‌ی کلام این‌که …

 خلاصه‌ی کلام این‌که مانگا‌های ژاپنی خصوصیات ویژه‌ای دارند که آن‌ها را از کمیک‌استریپ‌ سایر کشور‌ها متمایز می‌کند. این شیوه‌ی روایت در جهان امروز با استقبال خوبی مواجه شده و حتی فروش مانگا‌ها در باقی کشور‌ها نظیر آمریکا رو به گسترش است. حتی هر ساله  برای مانگا‌ها همایشی به نام comiket برگزار می‌گردد که بزرگترین همایش کمیک‌استریپ در جهان است و در حدود ۴۰۰ هزار بازدید‌کننده دارد و  به نمایش مانگا‌هایی مستقل و گمنام می‌پردازد

هر چند که دختر‌ها در مجموع نسبت به پسر‌ها علاقه‌ی بیشتری به مطالعه‌ی مانگا دارند اما مطالعه‌ی مانگا برای همه‌ی اقشار از کودکان گرفته تا بزرگسالان جذابیت خاص خودش را دارد. ویژگی‌های مانگا‌ها حتی برای کارتونیست‌های‌ سایر کشور‌ هم جذاب بوده و برخی از بهترین کارتونیست‌های دنیا را تحت تاثیر قرار داده‌ است.

 مانگا‌ها در ژاپن  ابتدا در مجلاتی قطور به صورت سیاه و سفید و در قالب داستان‌های متعدد به چاپ می‌رسند و وقتی مورد استقبال قرار گرفتند و پرفروش شدند به صورت کتاب‌هایی با کاغذ مرغوب درمی‌آیند. این آثار در سال‌های اخیر در مواردی حتی با کاغذ‌هایی نفیس هم به چاپ رسیده‌اند. 

در کل، مانگا یک هنر اصیل ژاپنی است و ریشه در تاریخ ژاپن دارد. این هنر مسیر پر پیچ و خمی را طی کرده تا به صورت امروزی درآمده‌است و یحتمل آینده‌ی پرشکوهی هم پیش رو دارد. در قسمت‌های بعد هم با ما همراه باشید. می‌خواهیم کمی هم از گذشته‌ی مانگا‌ها بگوییم و با این سبک از کمیک بیشتر آشنا بشویم. 

________________________________________________________________

منابع:

  • کتاب هنر کمیک ۱ اثر مک اسکات کلود ترجمه‌ی رامین رحیمی
  • کتاب “تاریخچه تحلیلی کمیک استریپ” ترجمه و تالیف مهدی ترابی مهربانی
  • مقاله انیمه و مانگا پارت ۱ سایت ویرگول 
  • هنر کمیک‌۲ اثر مک اسکات کلود
کامپیوتر، جایگزین قلم و کاغذ‌!

کامپیوتر، جایگزین قلم و کاغذ‌!

در قسمت‌های قبل به شرح اجزای مختلف آتلیه‌ی یک کارتونیست حرفه‌ای پرداختیم از میز و صندلی گرفته تا قلم و جوهر و کاغذ. از ویژگی‌های یک مکان خوب برای استودیو سخن گفتیم و به شما پیشنهاد کردیم که حتما  مکانی ولو کوچک را به محل کارتان اختصاص بدهید. در این قسمت می‌خواهیم لیست شما را برای تجهیز استودیو کامل کنیم و مهم‌ترین اقلام را به آن بیافزاییم. پس با ما همراه شوید. 

کامپیوتر ابزاری مهم و اساسی 

 زمانه تا حدود زیادی عوض شده و دیگر به صرف داشتن قلم و کاغذ کسی کارتونیست نمی‌شود. دنیای حرفه‌ای کارتون سال‌هاست که دیگر بدون کامپیوتر و ابزار دیجیتال معنایی ندارد. اصلا خیلی از کارتونیست‌ها دیگر رنگ قلم و کاغذ را هم نمی‌بینند و یک سره برای طراحی کردن به سراغ کامپیوترشان می‌روند. در کنار آن عده‌ی دیگری هم هستند که هنوز طراحی‌هایشان را به صورت دستی انجام می‌دهند و سپس به کمک اسکن آن را به فایلی دیجیتالی تبدیل می‌کنند که قابلیت نمایش در کامپیوتر را دارد و با نرم‌افزار‌هایی مانند فتوشاپ، کامل و جامع می‌شود.  

ویژگی‌های یک کامپیوتر خوب برای طراحی 

حافظه‌ی خوب و کافی 

کامپیوتری که برای طراحی استفاده می‌کنید حتما باید حافظه‌ی خوبی داشته‌باشد. چون فایل‌های طراحی شما علی‌الخصوص اگر با کیفیت باشند به مرور زمان فضای زیادی را اشغال می‌کند. پس حافظه‌ی خوب و کافی مساله‌ای است که از همان ابتدا باید در نظر گرفته‌شود. 

البته در هر شرایطی صرفا به حافظه‌ی کامپیوتر وابسته نباشید. بلکه حتما از فایل‌هایتان نسخه‌های رونوشت تهیه کنید و در دیسک‌های سخت خارجی دیگر قرار بدهید. حتی برای ذخیره کردن کار‌هایتان می‌توانید از فضای ابری (cloud computing) در اینترنت هم کمک بگیرید. نسخه‌‌های رونوشت به شما در حین کار اطمینان بیشتری می‌بخشند. در این صورت اگر به هر دلیلی فایل‌ شما در کامپیوتر از بین برود. خیالتان راحت است که نسخه‌ی دیگری از آن‌ وجود دارد.

RAM 

RAM حافظه‌ی کوتاه مدت کامپیوتر است که داده‌های این لحظه‌ی شما را ذخیره می‌کند. هر چقدر کامپیوتر شما Ram بیشتری داشته‌باشد در هنگام مواجهه با دستورات در برنامه‌ی فتوشاپ سریع‌تر عمل می‌کند. به خاطر داشته‌باشید که شما برای آغاز  کار خود در طراحی حداقل به ۲ گیگابایت Ram نیاز دارید. 

CPU 

CPU بخش پردازش اطلاعات در کامپیوتر است. وقتی این بخش سریع کار می‌کند شما می‌توانید همزمان در چند فضا حضور داشته‌باشید. برای مثال هم در فتوشاپ باشید. هم در اینترنت گشت بزنید و هم در آن واحد فایلی ارسال نمایید. در حالی که اگر CPU  شما کند باشد دیگر فاقد این مهارت هستید پس از همان ابتدای کار سعی کنید کامپیوتری انتخاب کنید که هم CPU خوب و هم حافظه‌ا‌ی قوی داشته‌باشد. 

 کارت گرافیکی

کار طراحی با کامپیوتر کارت گرافیکی با کیفیتی هم می‌طلبد. کارت گرافیکی مسئول ارائه‌ی تصویر خروجی بر روی نمایشگر است و هر چه قدر با کیفیت‌تر باشد تصویر بهتری ارائه می‌دهد. 

کامپیوتر، جایگزین قلم و کاغذ‌!

نرم‌افزار‌های کامپیوتری

خب دیگر کامپیوتر با‌کیفیت شما قاعدتا به یک سری نرم‌افزار هم نیاز دارد. معروف‌ترین این نرم‌افزار‌ها برنامه‌ی فتوشاپ (Photoshop) است که اغلب برای طراحی در کامپیوتر استفاده می‌شود و قابلیت خوبی برای دستکاری تصاویر دارد.

 از دیگر برنامه‌های کاربردی برای طراحی می‌توان به نرم‌افزار ادوب ایلاستریتور (Adobe illustrator) اشاره کرد که مانند فتوشاپ قابلیت تغییر رنگ و دستکاری تصاویر را دارد. اما مزیتش در این است که به کمک آن هر اندازه که بخواهید می‌توانید تصاویر را بزرگ کنید بدون آن که از کیفیت‌شان کاسته بشود و به صورت شطرنجی درآیند. در نتیجه این نرم‌افزار به راحتی حتی برای تولید یک بیلبورد تبلیغاتی کفایت می‌کند. از این جهت از آن بیشتر برای طراحی لوگو و عناصر گرافیکی استفاده می‌شود.

 نرم‌افزار کاربردی دیگر کورل پینتر (Corel Painter) است که به محبوبیت خوبی بین کارتونیست‌ها دست یافته‌ و از لحاظ کارآیی تقریبا همانند فتوشاپ است. برای طراحی از هر سه‌ی این نرم‌افزار‌ها می‌توانید استفاده کنید. انتخاب هر‌کدام از آن‌ها به سلیقه و خواست شما بستگی دارد.

اسکنر و چاپگر

برای تکمیل کردن استودیویتان شما احتمالا در کنار کامپیوتر به اسکنر و چاپگر هم نیاز دارید. اسکنر برای این که طراحی دستی‌تان را به تصویری دیجتالی تبدیل کنید و سپس به کمک نرم‌افزار‌هایی که گفتیم تغییرات مورد نظر را در آن‌ها اعمال نمایید و چاپگر برای این که کار‌هایتان را به صورت کاغذی چاپ نمایید و نسخه‌های آن را در اختیار ناشران و مشتری‌ها قرار بدهید.

خب دیگر آتلیه‌ی خاص شما در این مرحله تکمیل شده‌است. حالا می‌توانید نفس عمیقی از سر رضایت بکشید و با آرامش تمام، ساعت‌های طولانی پشت میز بنشینید و به کار خلق شخصیت‌های کارتونی بپردازید. ما هم برای شما کارتونیست جوان آرزوی موفقیت‌های درخشان و پی‌در‌پی را داریم.

_______________________________________________________________________

کتاب طراحی کمیک و کارتون اثر برایان فیرینگتون ترجمه‌ی مهراد مجیدی 

ویکی‌پدیا معرفی کارت گرافیکی

استودیو طراحی بساز

استودیو طراحی بساز! (قسمت دوم)

در قسمت اول به شما پیشنهاد کردیم که به عنوان یک کارتونیست حرفه‌ای، استودیو طراحی کوچکی برای خودتان دست و پا کنید. فضایی از منزل را به آتلیه‌ی شخصی‌تان اختصاص بدهید و چیدمان محیط را با یک میز و صندلی خوب و استاندارد شروع کنید. البته استودیوی شما فقط به میز و صندلی احتیاج ندارد. زندگی یک کارتونیست در میان انبوهی از کاغذ، مداد، قلم‌، رنگ و…. سپری می‌شود. پس در این متن هم با ما همراه شوید. در این جا قرارست اول سری به دنیای جذاب لوازم‌التحریر‌ها بزنیم و اقلام مورد نیاز را به شما معرفی بکنیم.

مداد، پیشکسوت عرصه‌ی نقاشی

مداد‌ها عالی‌اند. به خوبی اتود می‌کشند و خطوط نرم و خوش فرمی می‌آفرینند. اصلا هر جا که اسمی از طراحی و نقاشی در میان باشد این مداد‌ها هستند که به سرعت خودشان را می‌رساند و در چشم به هم زدنی دست به کار می‌شوند. 

شما می‌توانید طراحی‌های مدادیتان را در آخر با جوهر قلم‌گیری کنید و با یک اسکن ساده به صورت تصویری دیجیتال‌ در‌آورید. پس مدادی انتخاب کنید که بیش از حد سیاه نکند تا در آخر کار بتوانید خطوط اضافی را کامل پاک کرده و یک تصویر خوب و تمیز را اسکن کنید. 

راستی یادتان باشد که مداد طراحی شما اگر نشان B بالایی داشته‌باشد یعنی مغز مداد نرم‌تر است و خطوط پر‌رنگ‌تری بر‌جای می‌گذارد. بنابراین در آخر هم سخت‌تر پاک می‌شود و اگر مداد شما H بالایی داشته‌باشد یعنی مغز سخت‌تری دارد و خطوط کمرنگ‌تری بر‌جای می‌گذارد.

قلم‌ فلزی

قلم-طراحی

این قلم‌ها با نوک فلزی و دسته‌های غالبا چوبی خود یک رفیق خوب و همیشگی برای کارتونیست‌ها هستند. آن‌ها نوک فلزی قلم را در جوهر فرو می‌برند و به راحتی شروع به طراحی می‌کنند. البته کار کردن با این قلم‌ها دردسر‌هایی هم دارد. مثلا باید مراقب باشید که دست‌تان خدایی نکرده به خطوط خیس و جوهری برخورد نکند که در آن صورت با پخش شدن جوهر تمام زحماتتان به یکباره بر باد می‌رود.

راپید

انواع دیگر قلم‌ها مثل راپید، قلم میکرونی یا روان نویس هستند. این‌ها قلم‌های مناسبی برای طراحی هستند و ابزار مناسبی برای اغلب کارتونیست‌ها محسوب می‌شوند. 

قلم‌مو 

در کنار انواع قلم شما به قلم‌مو هم نیاز دارید. تا با کمک آبرنگ به خلق اثر بپردازید. هر چند قلم‌مویی مخصوص کارتونیست‌ها وجود ندارد اما اغلب آن‌ها از چنین قلم‌مو‌هایی استفاده می‌کنند. برای پیدا کردن یک قلم‌موی خوب می‌توانید از سایر کارتونیست‌ها و حتی فروشنده‌ی لوازم‌التحریر کمک بگیرید ولی در مجموع قلم‌مویی تهیه کنید که موهایش زود پراکنده و خراب نشود و با‌دوام باشد.

قلم مویی

جوهر 

وقتی کار شما با مداد به پایان رسید. در مرحله‌ی آخر می‌توانید خطوط را به کمک جوهر قلم‌گیری کنید. این کار به طراحی شما قوام می‌بخشد و تصویری خوب و واضح به دست می‌دهد که به راحتی قابلیت چاپ و تکثیر دارد. 

و اما کاغذ …

از تمام این ابزار هنگامی می‌توانید استفاده کنید که کاغذی در دسترس داشته‌باشید. کاغذ‌ها انواع مختلفی دارند و در طراحی شما موثر هستند. انتخاب کاغذ به نوع کار شما بستگی دارد اما در مجموع سعی کنید کاغذ‌هایی خوب و مرغوبی انتخاب نمایید. 

دیگر کار شما با مغازه‌ی لوازم التحریر تمام شده‌است، تقریبا ابزار و وسایل ضروری برای طراحی را به شما معرفی کردیم. علاوه بر این‌ها به فراخور کارتان می‌توانید از آبرنگ، پاستل، زغال طراحی، ماژیک راندو و… هم کمک بگیرید که همه‌ی این موارد بستگی به کار و سلیقه‌ی شما دارد. حالا دیگر با خیال راحت می‌توانید فهرست خودتان را بردارید و سری به مغازه‌ی لوازم‌التحریر فروشی بزنید. اما کمی صبر کنید. شما علاوه بر لوازم‌التحریر به وسایل مهم دیگری هم نیاز دارید. وسایلی مانند کامپیوتر، اسکنر و چاپگر که در قسمت آتی به آن پرداخته می‌شود. 

چند توصیه‌ی خودمانی برای استودیو طراحی شما

 خب دیگر ابزار و وسایل طراحی شما تقریبا کامل شده‌است فقط چند نکته‌ی کوتاه زیر را در نظر داشته باشید.

  1. سعی کنید آتلیه‌ی کوچکتان را منظم و مرتب نگه‌دارید. علی‌الخصوص که شما با کاغذ سر و کار دارید و به راحتی در عرض مدت کوتاهی می‌توانید در دنیایی از کاغذ‌ غرق بشوید. منظم بودن محیط برای وقت شما هم مفید است. در این صورت مجبور نیستید برای پیدا کردن هر وسیله کلی زمان بگذارید. 
  2. به هر وسیله جایگاه خاصی اختصاص بدهید. مثلا برای مداد، قلم، قلم‌مو و… هر کدام ظرف جداگانه‌ای در نظر بگیرید. یا اگر همه را در یک ظرف قرار می‌دهید آن را به چند بخش تقسیم کنید. 
  3. بعد از استفاده از هر وسیله آن را خوب تمیز کنید. مثلا قلم‌مویتان را بشویید یا جوهر نوک قلم را پاک بکنید. در مجموع سعی کنید وسایلتان را تمیز نگه‌دارید. چه اشکالی دارد هر چند وقت یکبار استودیو طراحی کوچکتان را گردگیری کنید و میز و کامپیوتر و… ر از شر گرد و خاک‌ها خلاص سازید. 

شما یک کارتونیست عالی هستید پس بهترین محیط را برای خودتان رقم بزنید. 

_________________________________________________________

  • کتاب طراحی کمیک و کارتون اثر برایان فیرینگتون ترجمه‌ی مهراد مجیدی 
استودیوی-طراحی-کوچک-من

استودیوی طراحی بساز! (قسمت اول)

 

اگر می‌خواهید به صورت جدی یک کارتونیست بشوید باید یک استودیوی طراحی کوچک و جمع و جور برای خودتان ردیف بکنید. البته منظورم از استودیو یک محیط عجیب و خیلی خاص نیست بلکه همان محیط کوچکی است که به کار هر روزه‌ی طراحی‌تان اختصاص می‌دهید. جایی که محل آفرینش شخصیت‌ها و تصاویر کارتونی شماست و شما ساعت‌های طولانی از عمر خود را در آن‌جا سپری می‌کنید.

هرچند که هر جا و مکانی حتی میز بهم ریخته‌ی آشپرخانه هم می‌تواند محل کار باشد اما اگر فضایی خاص در خانه به طراحی اختصاص بدهید هم با‌کیفیت بیشتری کار می‌کنید و هم از ساعت‌های طولانی کار کردن بیشتر لذت می‌برید. 

برای استودیوی طراحی مخصوصتان شما به یک فضای مناسب، نورپردازی خوب، میز و صندلی راحت، ابزار و وسایل طراحی، کامپیوتر و نرم‌افزار‌های مربوطه نیاز دارید. پس با ما همراه شوید تا از ویژگی‌های یک مکان باکیفیت برای کارتونیستی که شما باشید سخن بگوییم. 

پیدا کردن یک فضای مناسب

شما هنرمند هستید و هر هنرمند حرفه‌ای باید یک فضای کاری خوب و مجهز داشته‌باشد. یک محیط راحت و جذاب که از بودن در آن لذت ببرد و بتواند ساعت‌های متمادی به انجام کار بپردازد. این فضای کاری احتمالا جایی از منزل شماست که به شما تمرکز کافی می‌بخشد از مزاحمت‌ها و حواس‌پرتی‌های روزمره دورتان می‌کند. پس بیایید با یکدیگر به دنبال چنین فضایی در محیط خانه بگردیم. تنها محدودیت ما ابعاد منزل و میزان فضاهای خالی در دسترس است. 

بهترین محیط جایی است که بتوانید وارد آن شوید و در را به راحتی پشت‌سرتان ببندید. در این صورت یک اتاق  اضافی ایده‌آل‌ترین مکان ممکن برای استودیوی طراحی شماست. در چنین فضایی شما کاملا از محیط خانه جدا می‌شوید. اگر اتاق شما به دست‌شویی هم راه داشته‌باشد که نور علی نور است. دیگر لازم نیست ساعت‌های متمادی پایتان را از محیط کار بیرون بگذارید. 

استودیوی-طراحی-من

البته اکثر افراد تا به این اندازه خوش شانس نیستند که یک اتاق اضافی داشته‌باشند. پس باز هم به جست‌و‌جو ادامه می‌دهیم. شاید گوشه‌ای خالی در زیر‌زمین داشته‌باشید یا حتی گاراژی که قرار نیست ماشینی در آن پارک بشود یا هر فضای مناسب دیگری که به نظر شما برسد. دیگر وقت آن رسیده که دستی به سر و گوش این مکان بزنیم. کمی بازسازی‌اش کنیم و سعی کنیم با بهبود نور و حرارت و زیباتر‌کردن محیط یک فضای راحت برای خودمان بیافرینیم. 

البته ممکن است منزل شما کوچک باشد و چنین فضا‌هایی هم در آن یافت نشود. باز هم اشکالی ندارد. نا‌امید نشوید. هر فضای کوچک مناسبی که یافتید انتخاب کنید. گوشه‌ی اتاق خواب، گنجه، پستو و خلاصه هر فضایی که می‌تواند محل مناسبی برای کار شما مهیا کند. انتخاب شایسته‌ای است. 

خب حالا که دیگر به سلامتی محل کارتان را انتخاب کرده‌اید. نوبت به آن می‌رسد که کمی آن را مجهز کنید. پس با ما همراه باشید تا بهترین میز و صندلی را برای کار طراحی به شما معرفی بکنیم. 

با میز مخصوص طراحی کار کن!

اولین وسیله‌ی مورد نیاز شما یک میز است. میزی که قلب کار شماست و شخصیت‌های کارتونی بر روی آن زاده و آفریده می‌شوند. حتی اگر بیشتر از کامپیوتر استفاده می‌کنید باز هم بهتر است چنین میزی در خانه داشته‌باشید.  میز شما باید به کار طراحی اختصاص داشته‌باشد و برخلاف میز‌های معمولی زاویه‌ی سطحش قابل تغییر باشد. مثل انواع میز‌های طراحی و نقشه‌کشی موجود در بازار که در ابعاد و طرح‌های مختلف ارائه می‌شوند و شما می‌توانید با توجه به ابعاد فضایی که دارید و هزینه‌ای که در نظر گرفته‌اید یکی از آن‌ها را انتخاب بکنید. البته هر چه قدر برای یک میز خوب و بادوام و خوش ساخت خرج بکنید در حقیقت برای خودتان سرمایه‌گذاری کرده‌اید پس در این زمینه تا حد ممکن دریغ نکنید. 

استودیوی-طراحی

امکان تغییر زاویه‌ و ارتفاع سطح میز مزیت مهمی است که به شما کمک می‌کند تا میز را متناسب با شرایط بدن خودتان تنظیم کنید در این صورت دیگر مجبور نیستید خم بشوید و شانه‌ها و گردنتان را پایین بیاورید. سطح میز باید به اندازه‌ی کافی بزرگ باشد تا محدودیتی برای شما و وسایل‌تان ایجاد نکند. هم چنین بهتر است استحکام داشته ‌باشد تا با حرکاتی مثل استفاده از پاک‌کن تکان نخورد. 

با این وجود اگر نتوانستید چنین میزی تهیه کنید در نهایت می‌توانید از یک تخته رسم قابل حمل استفاده کنید و به راحتی آن را روی هر میزی که می‌خواهید قرار بدهید.

روی صندلی مناسب بنشین!

از اهمیت صندلی خوب هر چه بگوییم کم گفته‌ایم. شما باید ساعت‌های طولانی بر روی صندلی بنشینید. پس باید صندلی شما به نحوی باشد که به ستون فقرات‌تان آسیبی نزند و گرفتار انواع بدن‌درد‌تان نکند. در زمان انتخاب صندلی حتما روی آن بنشینید و کمی جا‌به‌جا شوید تا مطمئن شوید که صندلی راحت و خوبی برگزیده‌اید. 

صندلی خوب قابلیت تنظیم ارتفاع دارد. تشک نشیمنگاهش نه سفت است و نه نرم و ابعاد آن متناسب با قامت شماست. مثلا اگر کسی چاق باشد باید صندلی‌ای با نشیمنگاه بزرگ تهیه بکند. یک صندلی مناسب به راحتی می‌چرخد و در محیط آتلیه جا‌به‌جا می‌شود و دسته‌هایی دارد که وقت استراحت می‌توانید بازو‌هایتان را به آن تکیه بدهید. دقت کنید که صندلی شما خوب ساخته شده‌باشد. مثلا اگر جوشکاری نقاط اتصال پشتی به کف صندلی ضعیف باشد احتمالا خیلی زود از آن نقطه می‌شکند. صندلی شما باید عضلات بازو، پا‌ها و پشت کمرتان را به خوبی پشتیبانی کند و به نقاط مختلف بدن‌تان فشار نیاورد. مثلا اگر صندلی پا‌هایتان را اذیت می‌کند و یا به کمرتان فشار وارد می‌کند در نهایت نتیجه‌ای به جز خستگی بیشتر و بدن درد برای شما ندارد.

خوب نشستن را تمرین کن!

خوب نشستن را تمرین کنید. به پشتی صندلی تکیه بدهید و به هیچ‌وجه قوز نکنید. سعی کنید زاویه‌ی نشستن و میز خود را طوری تنظیم کنید که مجبور نباشید بدن و گردنتان را خم کنید. اگر شرایط صندلی جوری بود که پاهایتان آویزان می‌ماند حتما از زیر پایی استفاده کنید. سعی کنید هر ۲۰ یا ۳۰ دقیقه یک‌بار یکی دو دقیقه کار خود را تعطیل کنید و در حالی که بلند شده‌اید، حرکات کششی انجام بدهید و نکته‌ی آخر این که هر یک ساعت یک بار حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه استراحت داشته باشید. 

یک آتلیه با نورپردازی خوب

طراحی نیاز به نور خوب و مناسب دارد. هیچ کس دلش نمی‌خواهد سایه بر روی طراحی‌اش بیافتد. اگر بتوانید یک لامپ با بازوی محرک به میز متصل کنید بهتر است. یک لامپ ۶۰ تا ۱۰۰ واتی برای روشن کردن فضای طراحی کفایت می‌کند. راستی اگر فضای کاری‌تان کوچک بود لامپ کم وات بگیرید تا حرارت زیادش اذیت‌تان نکند. 

خلاصه‌ی کلام این که…

خلاصه کلام این که هر کاری می‌توانید بکنید تا یک محیط خوب و مناسب داشته باشید. محیط راحت و مناسب به شما آسایش می‌دهد و  کار کردن را برایتان لذت‌بخش‌تر می‌کند. در قسمت بعد درباره‌ی ابزار و وسایل مورد نیاز برای طراحی با شما سخن می‌گوییم. آن وقت است که بدون فوت وقت می‌توانید آستین همت بالا بزنید و استودیوی طراحی خودتان را بسازید. پس همچنان با ما همراه باشید. 

استودیوی-طراحی-بساز

______________________________________________________________

کتاب طراحی کمیک و کارتون اثر برایان فیرینگتون ترجمه‌ی مهراد مجیدی 

مقاله‌ی روش نشستن صحیح در سایت معاونت بهداشت

digital-comic

کمیک استریپ دیجیتال (قسمت دوم)

 

حکایت سختی‌های ساخت کمیک استریپ دیجیتال

فناوری‌های دیجیتال رفته رفته همه‌ی عرصه‌های زندگی مردم را فتح ‌می‌کردند و کمیک‌استریپ خواسته یا ناخواسته باید با تحولات جدید همراه می‌شد. اما ناشران کمیک که سال‌ها بود به کمیک‌های کاغذی دل بسته‌ بودند در برابر دیجیتالی کردن آثارشان تا حدود زیادی محتاط بودند که صد البته خیلی هم بی‌راه نبود.

 بازار دیجیتال بازار امن و مطمئنی به نظر نمی‌رسید. آثار هنری مثل کتاب، موسیقی، کمیک‌استریپ و… به راحتی بدون در نظر گرفتن حقوق مولف در اینترنت پخش می‌شدند و صنعت تولید و فروش محصولات هنری را دچار ضرر و زیان می‌کردند. البته این کم شدن فروش آثار کمیک در آن زمان علت دیگری هم داشت. رقیبانی جدی مانند بازی‌های ویدئویی و دی‌وی‌دی‌ها به میدان آمده‌بودند که حسابی مخاطبان را جذب می‌کردند و با پر کردن اوقات آن‌ها دیگر زمانی برای  کمیک‌استریپ‌ها باقی نمی‌گذاشتند. 

در چنین شرایطی هنرمندان به فکر چاره افتادند. در سال ۲۰۰۷ میلادی فروشگاه اینترنتی “آمازون” یک محصول جدید ارائه کرد که در عرض ۵ ساعت تمام موجودیش به فروش رفت. یک کتابخوان دیجیتال کمیک‌استریپ به اسم “کیندل” که با وجود سیاه و سفید بودن و کیفیت ضعیف با استقبال خوب مخاطبان کتاب‌های دیجیتال مواجه شد.

دیجیتال-کمیک-

 

بعد‌ها هم شرکت “اپل” بر روی نمونه‌ی جدید “آی‌پاد” خود اپلیکشن‌هایی ارائه کرد که به نمایش آثار کمیک‌استریپ می‌پرداخت. اتفاقا مخاطبان هم این برنامه‌ها را دوست داشتند. تا جایی که در سال ۲۰۱۰ میلادی اپلیکشن “مارول کمیکس” به یکی از محبوب‌ترین برنامه‌ها بر‌روی آی‌پد تبدیل شد. 

 

در ایران هم کتاب‌های الکترونیکی و اپلیکشن‌های مجاز فروش کتاب چند سالی است که در جامعه فراگیر شده‌اند و ناشران حوزه‌ی کمیک‌استریپ هم از این برنامه‌ها برای فروش آثار خود استفاده می‌کنند. به این ترتیب هم حقوق تولید‌کنندگان اثر محفوظ می‌ماند و هم مخاطبان به راحتی به کمیک‌هایی با قیمت‌های مناسب‌تر دسترسی دارند.

وقتی خوانندگان هم کمیک‌استریپ می‌سازند!

در گذشته این طور به نظر می‌رسید که این فقط کارتونیست‌ها هستند که کیمیای ساخت کمیک را بلدند. آن‌ها تنها سازندگان معجون جادویی کمیک‌استریپ بودند و مخاطبان را تنها به تماشای محصول نهایی کار می‌نشاندند. اما در چند دهه‌ی اخیر، برخی تولیدکنندگان کمیک دست به تلاش‌هایی خلاقانه زده‌اند تا خوانندگان هم در روند ساخت کمیک‌استریپ سهیم باشند. برای مثال مجله‌ی معروف “نیویورکر” از سال ۲۰۰۵  طرح موفقی را اجرا می‌کند. به این نحو که از خوانندگان خود می‌خواهد تا با تغییر زیرنویس کارتون‌های نیویورکر خودشان یک اثر جدید بیافرینند.

این طرح به شدت با استقبال ‌رو‌به‌رو شده به نحوی که سردبیر محترم مجله هر هفته مجبور است تا نزدیک به ۷ هزار آثار ارسال شده‌ را مطالعه بکند و در نهایت تنها سه اثر از آن‌ها را برگزیده و در مجله قرار بدهد تا  خوانندگان به آن‌ها رای بدهند. البته مجله‌ی نیویورکر به همین هم اکتفا نکرده و مسابقات آنلاینی برگزار می‌کند که در آن مخاطبان با استفاده از شخصیت‌های کارتونی و تصاویر هنرمندان نیویورکر خودشان دست به ابداع یک کمیک‌استریپ جدید می‌زنند. استقبال از چنین طرح‌هایی نشان می‌دهد که مشارکت در ساخت کمیک‌ تا چه اندازه برای مخاطبان جذاب و لذت‌بخش است!!

اپلیکشن‌ها و برنامه‌های ساخت کمیک استریپ دیجیتال

 دنیای دیجیتال هم از قافله‌ی مشارکت دادن خوانندگان عقب نمانده و دست به ساخت تعدادی اپلیکیشن و برنامه‌ی ساده‌ی ساخت کمیک زده‌است‌. این برنامه‌ها فیگور، اشیاء، علامت‌های خاص کمیک، پانل‌بندی و… را در اختیار کاربران قرار می‌دهند و حتی این قابلیت را دارند که به کمک فیلتر، تصاویر عادی را به تصاویر کمیک استریپ دیجیتال تبدیل بکنند و به این ترتیب فرصت لذت بردن از ساخت یک کمیک‌استریپ ساده را با کمترین مهارت هنری ممکن نصیب مخاطبان سازند. البته این کمیک‌ها به هیچ‌ وجه حرفه‌ای نیستند و دارای محدودیت‌هایی می‌باشند. ولی مواجه با آن‌ها برای عموم مردم و کارتونیست‌های تازه‌کار تجربه‌ای تازه و لذت‌بخش است.  

کمیک-استریپ-دیجیتال

 

کمیک‌های اینترنتی

 اینترنت به خودی خودش یکی از بی‌نظیر‌ترین اختراعات قرن بیستم است. موجود عجیبی که ما را به سرعت به هفت گوشه‌ی دنیا می‌برد و به طرفه ‌العینی نوشته‌، نقاشی، فیلم، موسیقی، خبر و… را در جهان پخش می‌کند. با اختراع اینترنت انواع آثار هنری دیگر به راحتی می‌توانستند در فضای مجازی در اختیار عموم قرار بگیرند از کتاب‌ها گرفته تا موسیقی، فیلم، عکس و…

بدین ترتیب کمیک‌استریپ‌ هم سر از دنیای اینترنت درآورد. اولین‌بار در دهه ۱۹۹۰ کمیک‌هایی عرضه شدند که تنها در فضای اینترنت قابل مشاهده بودند و به صورت رایگان با یک جستجوی ساده بدست می‌آمدند. این کمیک‌ها به راحتی به کاربران خود امکان می‌دادند تا با رجوع به آرشیو، قسمت‌های قبل را مشاهده کنند و هر‌جا که داستان پیچیده شد به مرور پیش‌آمد‌های رخ‌داده بپردازند. 

تولید‌کنندگان کمیک استریپ دیجیتال در فضای اینترنت به خوبی می‌توانند با مخاطبان خود ارتباط بگیرند و نظرات آن‌ها را جویا شوند. درین فضا دیگر کارتونیست‌ها مجبور نیستند که خود را محدود به دیدگاه ناشر یا سردبیر بکنند و دست آن‌ها در ارائه‌ی اثر باز‌تر است. از این رو اینترنت محیط بسیار خوبی برای کارتونیست‌های تازه‌کار است تا کار‌های خود را به دیگران عرضه بکنند.

البته ساخت کمیک‌های اینترنتی مشکلاتی هم دارد. برای مثال اکثر مردم با وجود آن‌که در اینترنت با هزاران داده‌ی متفاوت و ارزشمند رو‌به‌رو هستند اما کمتر حاضرند تا برای آن پولی پرداخت کنند. بنابراین کسی که می‌خواهد یک سایت کمیک‌اینترنتی داشته‌باشد باید از همان اول کار فکری اساسی برای منبع در‌آمدش بکند. مثلا اگر کمیک‌استریپ او موفق و پر‌مخاطب بشود احتمالا در کنار ارائه‌ی کمیک، تبلیغاتی قرار می‌دهد و از راه تبلیغ انواع کالا‌ها کسب درآمد می‌کند. یا وقتی قسمت‌های مختلف داستانش به حد قابل‌قبولی رسید دست به چاپ آن‌ها می‌زند.

اما در مجموع این نحوه‌ی کسب درآمد تا حدودی می‌تواند دشوار باشد چون کارتونیست ما در این شرایط نه تنها خودش کمیک‌استریپ می‌سازد بلکه مثل یک صاحب کسب و کار کوچک باید برای تبلیغات، بازار‌یابی و… هم برنامه‌ریزی بکن. با این وجود تعدادی کمیک‌ اینترنتی سال‌هاست که در دنیا ارائه می‌شوند و با موفقیت خود سود قابل توجهی را نصیب صاحبانشان کرده‌اند. 

خلاصه‌ی کلام …

دنیای دیجیتال و اینترنت خواسته یا نا‌خواسته فضای بسیاری از آثار هنری و کسب و کار‌ها را تغییر داده‌است. کارتونیست‌ها و سازندگان کمیک هم از همان آغاز با این تغییرات همراه شدند و کوشیدند تا در فضای دیجیتال سهمی داشته‌باشند و در این راه به موفقیت‌هایی هم دست یافتند.

با این وجود، گستردگی کمیک‌های اینترنتی و تعداد بالای آن‌ها خوانندگان جدی کمیک را تا حدودی پراکنده کرده و با ایجاد چند‌دستگی بین مخاطبان از تعداد کمیک‌های محبوب کاسته‌است. امروزه دیگر کمتر کمیک‌استریپی مانند گذشته به موفقیت و شهرتی بی‌نظیر در جهان دست می‌یابد که این حاصل شرایط دیجیتالی شدن کمیک‌استریپ است. 

به نظر می‌رسد که کمیک‌استریپ در ادامه راه متفاوتی را در پیش بگیرد و به روش متفاوت و خلاقانه‌ای برای انتقال ایده‌ها تبدیل بشود و یا در قالب‌های دیگری به حیات خود تداوم بخشد. زمان همه‌چیز را مشخص می‌کند پس باید نشست و منتظر ماند و دید که داستان کمیک‌استریپ دوست‌داشتنی ما در نهایت به کجا ختم می‌شود؟! 

____________________________________________________

کتاب کمیک‌ها، مانگا‌ها و رمان‌های مصور اثر رابرت.اس.پترسن ترجمه‌ی مهرداد گروسی

کتاب طراحی کمیک و کارتون اثر برایان فیرینگتون ترجمه‌ی مهراد مجیدی 

digital-comic

کمیک دیجیتال (قسمت اول)

بدون شک دنیای دیجیتال و اینترنت دو اختراع مهم تاریخ بشری‌اند. اختراعاتی که ‌همتا و ‌نظیر ندارند و از همان بدو تولد چهره‌ی زندگی ما را به شدت تغییر داده‌اند. به طوری که امروزه حتی تصور زندگی بدون آن‌ها امری محال و غیرممکن به نظر می‌رسد.

برخی نوآوری‌ها این‌گونه‌اند. به طوفانی می‌مانند که چهره‌ی همه چیز را خواسته یا نا‌خواسته تغییر می‌دهد و صد البته همیشه مبارزانی از بین انسان‌ها دارد که با تمام وجود در برابرش ایستاده‌اند. مبارزانی که قریب به اتفاق در نهایت شکست می‌خورند و از سر اجبار تن به این تغییر و تحولات سریع می‌دهند. 

رشد بی‌نظیر دنیای دیجیتال خیلی زود سر از عرصه‌های گوناگون درآورد و در این بین دنیای سرگرمی و کمیک‌استریپ را هم بی‌نصیب نگذاشت. کمیک‌هایی که سالیان طولانی به چهارچوب‌های کاغذی خو کرده‌بودند، حالا باید تن به تغییراتی جدی می‌دادند و این یک شروع پر از بیم و امید برای کمیک‌‌‌های دیجیتال در دنیای جدید است.  

digital-comic-strip

آغاز مسیر کمیک‌استریپ و دنیای دیجیتال

ابتدای داستان کمیک‌استریپ و دنیای دیجیتال به چند دهه پیش باز‌می‌گردد. به سال ۱۹۹۲. یعنی زمانی که حروف‌چینی و رنگ‌آمیزی کتاب‌ها برای نخستین بار به همت “ریچارد استارکینگز” دیجیتالی شدند. در این حالت دیگر خبری از ابزار و وسایل قدیمی حروف‌چینی نبود و نیاز نبود که برای حروف‌چینی و رنگ‌آمیزی  کمیک‌استریپ‌ها انرژی زیادی صرف بشود. 

با دیجیتالی شدن رنگ‌آمیزی کتاب‌ها طیف گسترده‌تری از رنگ‌های مختلف با درجه‌بندی‌های متفاوت در اختیار کارتونیست‌ها قرار گرفت. علاوه بر این نرم‌افزار‌ها به سازندگان کمک ‌کردند تا حباب‌های گفت‌و‌گو، تفکر و دیگر نشانه‌های  تصویری را کوچک و بزرگ و جا‌به‌جا کنند. این اتفاق هر چند ساده به نظر می‌رسد اما به خوانا‌تر شدن کمیک‌استریپ‌ها می‌انجامد و یک مزیت مهم برای صنعت ترجمه‌ی کمیک‌ محسوب می‌شود.

چون با ترجمه‌ی عبارت‌ها به زبان‌های مختلف، طول نوشته‌ها کوتاه و بلند می‌شود و در این‌جاست که تغییر اندازه‌ی حباب‌ها برای بهم نریختن تصویر ضروری به نظر می‌رسید. بنابراین ابزار‌های دیجیتالی به کمک صنعت ترجمه‌ی کمیک‌‌ها آمدند و با راحت‌تر کردن این کار، تعداد کمیک‌های ترجمه‌شده در دنیا را به شدت گسترش دادند. حالا دیگر بچه‌های بیشتری می‌توانستند کمیک‌استریپ بخوانند و از آن لذت ببرند. 

کمیک‌هایی که متحول می‌شوند!

سال ۱۹۹۴ بود که کمپانی “ویجر” برای اولین بار یک نسخه از یک مجموعه کمیک‌‌استریپ‌ چاپی را بر روی CD منتشر کرد و این اولین بار بود که کمیک‌استریپ‌ها از دنیای کاغذی بیرون آمده و سر از دنیای دیجیتال در می‌آوردند. البته این سی‌دی تنها شامل همان کمیک‌استریپ چاپی نبود بلکه علاوه بر آن یک سری لینک، صدای ضبط‌شده، مصاحبه و کلیپ هم داشت. خلاصه این که خالقان این مجموعه‌ی دیجیتال حسابی نسبت به زمان خودشان خلاقیت به خرج داده‌بودند و می‌خواستند یک اثر متفاوت و جدید ارائه بدهند. 

 امروزه هم کمیک‌های دیجیتالی وجود دارند که از دیالوگ‌های صوتی، تصاویر متحرک و… استفاده می‌کنند و در حقیقت چیزی شبیه به انیمیشن هستند. این کمیک‌های دیجیتال اغلب به آرامی از روی تصویر هر پانل به روی دیگری می‌لغزند و صداهای شخصیت‌ها و غیره را پخش می‌کنند. البته استفاده از آن‌ها هم تا حدودی هم سخت به نظر می‌رسد. چون برخلاف تجربه‌ی خواندن کمیک‌های چاپی در این‌جا سرعت شما برای مطالعه‌ از قبل تعیین شده است و  این برای اکثر خوانندگان کمیک‌استریپ‌ که عادت دارند همه‌ی مطلب را یک‌جا ببینند و با سرعت مطالعه کنند تا حدودی آهسته و خسته‌کننده به نظر می‌رسد. 

کمیک‌ها در گوشی‌های کوچک موبایل

تا به این جا از کمیک‌هایی صحبت کردیم که بر روی سی‌دی جای می‌گرفتند و از طریق صفحات نمایشگر کامپیوتر پخش می‌شدند. اما کمیک‌های دیجیتال به صفحات کامپیوتر محدود نشدند و رفته رفته سر از گوشی‌های کوچک موبایل هم درآوردند. 

digital-painting-comic

در سال ۲۰۰۴ میلادی یک اتفاق مهم در صنعت کمیک‌استریپ روی داد و آن هم آغاز همکاری ناشران مانگا‌های ژاپنی با سازندگان گوشی‌های موبایل بود که موبایل را به وسیله‌ای برای انتشار کمیک‌استریپ تبدیل می‌کرد. این روند با استقبال فوق‌العاده‌ی مخاطبان مواجه شد تا جایی که تا سال ۲۰۰۹ میلادی این کمیک‌ها از ۱۰۰ عنوان به هزاران عنوان رسیدند و سود حاصل از آن‌ها رشد چشمگیری را نشان می‌داد. امروز در ایران هم بسیاری کمیک‌ها مانند سایر کتاب‌های دیجیتال توسط اپلیکشن‌های متفاوت بر روی موبایل عرضه می‌شوند و با استقبال مخاطبان مواجه هستند. 

وقتی کمیک‌استریپ‌ها دیجیتالی می‌شوند!

کمیک‌ها رفته‌رفته به سمت دیجیتالی شدن پیش رفتند و حتی به فضای اینترنت راه یافتند. این کمیک‌ها دیگر بر‌خلاف اجداد کاغذی‌شان مجبور نبودند که به زور در ابعاد یک صفحه کاغذی جا بشوند یا هزینه‌های بیش از حد چاپ را به تولیدکنندگان تحمیل بکنند. از سوی دیگر همان‌طور که گفتیم با پیشرفت امکانات کامپیوتری، کمیک‌ها می‌توانستند به قابلیت‌های دیگری دست یابند و حتی چند‌رسانه‌ای بشوند.

این مطلب می‌توانست منشاء تحولی عظیم در ظاهر کمیک‌استریپ باشد ولی خوانندگان‌ همان ظاهر قدیمی و روزنامه‌ای کمیک‌‌‌ها‌ را دوست داشتند. بنابراین امروزه هم وقتی به کمیک‌های دیجیتال سر می‌زنید می‌بینید که همان ظاهر کمیک‌های چاپی را دارند و تنها تفاوتشان در این است که به جای صفحات کاغذی کتاب در دنیای دیجیتالی و مجازی قابل رویت‌اند. 

________________________________________________________________________

منابع:

کتاب کمیک‌ها، مانگا‌ها و رمان‌های مصور اثر رابرت.اس.پترسن ترجمه‌ی مهرداد گروسی

کمیک-و-بیان-احساسات

انتقال احساسات در کمیک استریپ

 آیا تا به‌حال به زبان نقاشی‌ها با دیگران حرف زده‌اید؟ اصلا  چه طور می‌شود به زبان خطوط، اشکال و رنگ‌ها با دیگران صحبت کرد؟ چه طور می‌شود احساسات مختلف را در قالب نقاشی ریخت و به باقی انسان‌ها انتقال داد؟ این‌ها سوالات مهمی هستند که ذهن بسیاری از نقاشان خلاق و خوش ذوق را در طول تاریخ به خود مشغول کرده‌اند و هنوز هم جایگاهی اساسی در عالم هنر دارند.  

نقاشی و انتقال عواطف و احساسات

نقاشی فقط کشیدن آن چیزی نیست که می‌بینیم. به کمک نقاشی می‌توانیم با دیگران حرف بزنیم و احساسات و دنیای درونی‌مان را به آن‌ها نشان بدهیم. می‌توانیم از عشق، نفرت، مهربانی و جنون سخن بگوییم. رنگ‌ها را با یکدیگر درآمیزیم و احساسات متناسب با آن‌‌ها را خلق بکنیم. مثلا خشم را با قرمز، آرامش را با  آبی و سرما را با رنگ سبز نشان بدهیم و یا با ترسیم اشکال و خطوط مناسب، دیگران را در این عواطف شریک سازیم. این کاری است که نقاشان سبک اکسپرسیونیسم سال‌هاست به آن مشغول هستند و تلاش می‌کنند تا احساسات خود مانند جنون، ترس، نفرت، اضطراب و … را با خطوطی کج‌و‌معوج و رنگ‌هایی تند و مهیج به نمایش بگذارند. مثل تصویر زیر نقاشی مشهور “جیغ” اثر “ادوارد مونک” است.

بیان-احساسات-در-نقاشی-جیغ

انتقال احساسات در کمیک استریپ

زمانی که هنرمندان رشته‌های مختلف در تب و تاب  نشان دادن عواطف و احساسات خود به کمک هنر بودند به نظر می‌رسید که کارتونیست‌های دنیای کمیک در خواب ناز به سر می‌بردند و همچنان به همان سبک و سیاق قدیمی به کارشان ادامه می‌دهند. وقتی به کمیک‌های صد ساله‌ی اخیر نگاه می‌کنیم. هر‌چند کارتونیست‌هایی مانند “روری هیز” می‌یابیم که کمیک‌‌استریپ‌هایشان بی‌شباهت به اکسپرسیونیست‌ها نیست اما متوجه می‌شویم که اغلب کمیک‌ها به همان شیوه‌ی معمول، ساده و عادی هستند. 

البته این ساده و عادی بودن به هیچ وجه بد نیست. اگر کمیک‌استریپ بالا احساس جنون و اضطراب را به مخاطب منتقل می‌کند. در مقابل خطوط باریک و ساده‌ی کمیک‌استریپ “پی‌ناتس” در تصویر زیر سرشار از احساس خوب آرامش و منطق است.

بیان-احساسات-در-کمیک

کارتونیست‌ها هرکدام سبک و سیاق خودشان را در نقاشی دارند و متناسب با موضوع و مخاطبانشان کمیک‌استریپ می‌سازند. مثلا تصویر زیر شخصیت داستان کمیک‌ “دیک تریسی” را نشان می‌دهد.

داک-تریسی

شخصیتی که با زوایای تند و خطوط ضخیم و تیره ترسیم شده‌است تا متناسب با حال و هوای یک داستان سیاه و خشن باشد. 

کمیک-دانلد-داک

اما در مقابل مجموعه کمیک استریپ “دانلد داک” پر از منحنی‌های لطیف و خطوط باز است تا معصومیت شخصیت‌ها و احساس جوانی و شادابی‌شان را به مخاطب انتقال بدهد.

تاثیر-رنگ-در-کمیک-

حتی رنگ‌ها هم در انتقال احساسات در کمیک مهم هستند. یک کمیک استریپ مثل تصویر بالا می‌تواند رنگ‌های ملایم به کار ‌ببرد و دیگری با رنگ‌هایی تند و جیغ در صدد انتقال هیجان به خوانندگانش باشد. همان طور که در قسمت‌های قبل ذکر کردیم، طراحی پس‌زمینه هم در انتقال احساسات موثر است. وقتی یک فضا را با جزئیات دقیق ترسیم می‌کنیم به خواننده فرصت می‌دهیم تا آن محیط را به خوبی لمس کند و با آن همذات‌پنداری نماید.

گاهی برخی از کمیک‌استریپ‌ها بیشتر از روند داستان به شخصیت‌ها پرداخته‌اند و دنیای بیرونی خاصی ندارند. در این صورت پس زمینه‌ به نحوی ترسیم می‌شود که نشان‌دهنده‌ی احساسات کاراکتر‌ها باشد. مثل تصویر زیر که خطوط اطراف دخترک نشان‌دهنده‌ی تعجب او هستند. این روش بیشتر در مانگاهای ژاپنی استفاده می‌شود.

استفاده از نماد‌ها برای بیان احساسات در کمیک

بسیاری از مسائلی که با چشم قابل روئت نیستند در کمیک‌استریپ به کمک نماد‌ها نشان داده می‌شوند. وقتی هنرمندان به اندازه‌ی کافی از یک نماد استفاده کنند آن نماد بین مردم جا می‌افتد و به جزئی از زبان تصویریشان تبدیل می‌شود. 

مولوی-نامه

مثل خطوط بالای سر این مرد (تصویر از کتاب مولوی نامه) که نشان می‌دهد سرش ضربه خورده و دنیا به دور کله‌اش در حال چرخش است.

مولوی نامه

یا فضای ابر‌مانند وسط تصویر بالا (از مجموعه کتاب مولوی نامه) که نشان‌دهنده‌ی شدت درگیری و بزن بزن است و تقریبا نمادی مرسوم تبدیل شده‌است. برخی از این نماد‌های ابداعی هم برای نشان دادن احساسات و عواطف شخصیت‌ها به کار می‌رود. مثل تصویر زیر(از مجموعه مولوی نامه) که خطوط دور بازو نشان از دردناک بودن آن دارد. 

مولوی نامه و بیان احساسات

یا مثلا قطرات و خطوطی که اطراف چهره‌ی کاپیتان هادوک را پوشانده‌است و از تعجب همراه با عصبانیت او حکایت می‌کند.

کمیک-دانلد-داک

یا حتی تصویر زیر که نشان می‌دهد کاپیتان تا چه اندازه خشمگین است و از هیچ داد و فریادی دریغ نمی‌کند. 

کمک گرفتن از نوشته‌ها

گاهی تصاویر هر چقدر هم تلاش بکنند آن طور که باید بیان‌کننده‌ی احساسات و عواطف داستان نیستند. خوبی کمیک‌استریپ در این گونه موارد این است که می‌تواند از نوشته‌ هم کمک بگیرد. گاهی حتی یک جمله در کنار تصویر معجزه می‌کند و احساسات داستان را به خوبی منتقل می‌سازد. علاوه بر این نوشته‌ها ارتباط بین پانل‌ها را قوی‌تر می‌کنند و به داستان انسجام بهتری می‌بخشند. به خاطر داشته‌باشید که کمیک استریپ هنر تلفیق تصویر و نوشته است این دو باید طوری در کنار هم قرار بگیرند که انگار دو روح در یک بدن هستند و هیچ‌گونه جدایی و افتراقی بین آن‌ها وجود ندارد. 

خب دیگر وقت آن رسیده‌است که دست به قلم ببرید و این بار در ترسیم کمیک‌استریپ‌تان از روش‌های مختلف برای نمایش احساسات و عواطف بهره ببرید و مطمئن باشید که یک قدم به کمیک‌کار‌های حرفه‌ای نزدیک‌تر شده‌اید.

____________________________________________________________________________

منابع:

کتاب هنر کمیک ۱ اثر مک اسکات کلود ترجمه‌ی رامین رحیمی

کتاب هنر کمیک ۲ اثر مک اسکات کلود ترجمه‌ی فرناز خوشحال

کمیک-استریپ-های-روزنامه-ای

کمیک روزنامه ای

در تاریخ کمیک استریپ جهان آمریکایی‌ها نقش مهمی بازی می‌کنند. مردمی که عاشق کمیک‌استریپ‌اند و عشقشان به کمیک‌‌ها حسابی به کار و بار کارتونیست‌ها رونق داده‌است. استقبال آمریکایی‌ها از کمیک‌استریپ، صد‌ها انسان با‌استعداد را وارد بازار کار کمیک کرد و زمینه‌ای برای ظهور داستان‌هایی بزرگ در این حوزه شد. در این راه روزنامه‌های آمریکایی نقش مهمی ایفا ‌کردند. شاید اگر روزنامه‌ها در آمریکا سری به دنیای کمیک‌‌ها نمی‌زدند، کمیک‌استریپ‌های امروزی تا به این حد جذاب و دوست‌داشتنی و پیشرفته نبودند. 

کمیک-روزنامه-ای

کمیک روزنامه ای کمیکی است که به جای مجله، کتاب، اینترنت و… در روزنامه چاپ می‌شود و در سرزمین آمریکا سابقه‌ای طولانی و پر فراز و نشیب دارد. این کمیک‌ها اغلب سیاه و سفید بودند اما اخیرا  به صورت رنگی هم چاپ می‌شوند.

کمیک‌هایی که سر از روزنامه‌ها در می‌آورند.

تا قرن نوزدهم میلادی هنوز کمیک‌استریپ‌ به اکثر مناطق دنیا راه پیدا نکرده‌‌‌ و قریب به اتفاق بچه‌های دنیا هنوز طعم دوست‌داشتنی کمیک‌ را نچشیده‌ بودند. اگر جایی هم کمیک‌استریپ یافت می‌شد منحصر به مجلات فکاهی بود. اما در آمریکا شرایط حسابی فرق می‌کرد. سردبیران روزنامه‌ها به قدرت فوق‌العاده‌ی کمیک‌استریپ‌ پی‌برده‌‌ بودند و به زبان کمیک از مسائل سیاسی و اجتماعی روز سخن می‌گفتند. 

در آغاز کاریکاتور‌های روزنامه‌ای سری به عالم سیاست زدند و با تصاویر خود حسابی از آقایان سیاستمدار انتقاد کردند. اما کار کمیک روزنامه ای به همین‌جا هم ختم نشد. روزنامه‌ها تازه به معجزه‌ی تصاویر پی‌برده‌بودند و هر کدام تلاش می‌کردند تا محتوایی منحصر به فرد تولید کنند. رقابت روز به روز شدید‌تر می‌شد و برخی از روزنامه‌ها رو به سوی” کارتون‌های خیالی” آوردند. این کارتون‌ها از خبر‌های اساسی کشور جذاب‌تر بودند و احساس خوبی در خوانندگان بر‌می‌انگیختند. 

از آن زمان تا به امروز کمیک‌‌‌ها در کنار مطالب جدی روزنامه‌ها قرار می‌گیرند تا سیاست و جامعه و مسائل مختلف آن را به نقد بکشند. این کمیک‌ها گاهی بدون هیچ گونه ابایی نقد‌هایی اساسی به سیاستمدران وارد می‌کنند. برای مثال کمیک‌استریپ “پوگو” از شخصیت‌های حیوانات استفاده می‌کرد تا سیاست‌مدران زمان خود را دست بیاندازد. هنوز هم برخی از سیاست‌مدران آمریکایی در حال مبارزه با این کمیک‌ها هستند و حتی به تازگی موفق شده‌اند تا یکی از روزنامه‌های یکشنبه را متقاعد کنند تا کمیک‌استریپ سیاسی “دونزبری” را دیگر به چاپ نرساند. 

علاوه بر کمیک‌های سیاسی کمیک‌های دیگری مانند “دیلبرت” هم وجود دارد که در صفحات اقتصادی روزنامه‌ها چاپ می‌شود چون محتوایی اقتصادی و کاری دارد. 

ضمیمه‌های یکشنبه

یکشنبه‌ها روز تعطیلی مردم آمریکاست. زمانی که مجبور نیستند سرکار بروند و با یک دل سیر می‌توانند سری به ضمیمه‌ی هیجان‌انگیز یکشنبه‌‌ها بزنند. بنیانگذار ضمیمه‌ی یکشنبه‌ها روزنامه‌ی “نیویورک هرالد” است که برای اولین‌بار در سال ۱۸۴۱ ضمیمه‌ی یکشنبه را برای سرگرم کردن خوانندگانش به چاپ می‌رساند. ضمیمه‌ی یکشنبه‌ها به حدی در میان مردم پا می‌گیرد که تا سال ۱۸۹۰، ۲۵۰ روزنامه‌ی دیگر هم ضمیمه‌ی یکشنبه تدارک می‌بینند. ضمیمه‌هایی که به طرز سرسام‌آوری پر از تصاویر کمیک بودند. به این ترتیب، کار و بار کارتونیست‌ها حسابی سکه می‌شود و نان‌شان در روغن می‌افتد.

تا سال ۱۹۰۲ ضمیمه‌ی یکشنبه‌ها بین ۳۲ تا ۸۶ صفحه داشتند. حتی گاهی برای تعطیلات خاص ممکن بود به ۱۳۰ صفحه هم برسند. روزنامه‌های معروف فهمیده‌بودند که مخاطبانشان بیشتر بیننده هستند تا خواننده. یعنی بیشتر دوست دارند چشم‌هایشان را بین تصاویر کمیک‌استریپ بگردانند تا این که زمان خود را صرف خواندن یک مقاله بکنند. داستان‌های خنده‌آور ضمیمه‌ی یک‌شنبه‌ها هم رفته رفته حذف شدند تا جای بیشتری برای نمایش کمیک‌استریپ‌ها باقی بگذارند. روزنامه‌ها و مجلات فکاهی که در برابر این ضمیمه‌‌ها مقاومت می‌کردند به کل از بین رفتند و آن دسته از روزنامه‌های باقی مانده هم به شدت مشغول جدال بر سر جذب کارتونیست‌ها بودند. 

هنرمندان موفق مدام با پیشنهاد‌های وسوسه‌انگیز سردبیر‌ها و ناشران متعدد رو به رو می‌شدند.  قانون کپی رایتی هم در کار نبود تا دست افراد را از سرقت، تقلید یا استفاده‌ی بی‌اجازه‌ از کمیک‌های یکدیگر کوتاه کند. مثلا خالق کمیک‌استریپ مشهور “بچه‌ی زرد‌پوش” با دریافت پیشنهادی عالی شخصیت خود را برداشت و  به روزنامه‌ای دیگر رفت ولی صاحب روزنامه‌ی قبلی هم دست بردار نبود و فرد دیگری را برای ادامه‌ی داستان استخدام کرد و به این صورت داستان دو نسخه‌ای شد که این از ارزش و اعتبار آن می‌کاست.

تاسیس سندیکای ملی کمیک‌ها 

در سال ۱۹۰۶ سندیکای ملی کمیک‌ها برای کمک به هزینه‌های  نشر فعالیت خود را آغاز کرد. تاسیس این سندیکا پیشرفت مهمی برای جامعه‌ی کارتونیست‌ها بود و به کمیک‌استریپ‌های آمریکایی کمک کرد تا در درجه‌ی اول به پدیده‌ای ملی و سپس بین‌المللی تبدیل شوند. سندیکای روزنامه‌نگاران افرادی برای خلق کمیک‌استریپ استخدام می‌کرد و سپس کمیک‌های آن‌ها را در اختیار روزنامه‌های مختلف قرار می‌داد و به این ترتیب کمتر کمیک‌استریپی بود که به یک روزنامه‌ی خاص تعلق داشته‌باشد. 

روزنامه‌ها در آن زمان مهم‌ترین رسانه‌ی موجود بودند اما کمی بعد رقیبانی جدی به نام رادیو و تلویزیون ظهور کردند. دیگر مردم تبلیغات خود را به جای روزنامه به رادیو و تلویزیون  می‌سپردند و در نتیجه روزنامه درآمد کمتری داشتند تا از کارتونیست‌های محبوبشان حمایت کنند. 

ملوان زبل، معروف‌ترین کمیک روزنامه ای

معروف‌ترین کمیک‌استریپ روزنامه‌ای دنیا “پاپای” یا همان “ملوان زبل” است. همان ملوان بامزه‌ای که همیشه یک پیپ گوشه‌ی دهانش دارد و با خوردن اسفناج زور بازویش چند برابر می‌شود و امروزه برای اکثر ما با کارتون ملوان زبل شناخته شده‌است. 

آقای “الزی سگار” خالق پاپای در آغاز کمیک‌استریپی به نام “تیمبل تاتر” می‌سازد. این کمیک‌استریپ داستان خانواده‌ی “اپل” است. خواهر و برادری به نام‌های “کاستور” و “آلیو” و مردی به اسم “هام گریوی” که عاشق آلیو است. 

قصه‌های سگار جذاب و سرشار از شوخی و بازیگوشی‌های فوق‌العاده هستند. داستان‌هایی که پر بودند از آدم‌های خل‌و‌چلی که در یک جلسه ظاهر می‌شدند و در جلسه‌ی بعد از به کلی بین می‌رفتند. اما در یک قسمت‌، کاراکتری ظهور کرد که نه تنها نرفت بلکه سرنوشت داستان و خالقش را به کلی تغییر داد.

در این قسمت که در سال ۱۹۲۹ به چاپ رسید دو نفر از شخصیت‌های اصلی داستان یعنی کاستور و هام مرغ پر‌یمن‌شان را زیر بغل زدند و تصمیم گرفتند تا به جزیره‌ی گنج بروند. اما برای رسیدن به جزیره‌ی گنج نیاز به یک دریانورد ماهر داشتند. در این جاست که کاستور چشمش به یک دریانورد قد کوتاه می‌افتد و به این صورت پاپای معروف ما وارد مجموعه‌ی تیمبل تاتر می‌شود و طولی نمی‌کشد که از دیگر شخصیت‌ها جلو زده و کل داستان را به تسخیر خود در‌می‌آورد. پس از چند وقت که پاپای به اوج محبوبیت خود می‌رسید، سر از دنیای کارتون هم درمی‌آورد.

زبل-خان-_-کمیک-روزنامه-ای

پاپای یک ملوان قلچماق است که از هیچ کس و هیچ چیز حساب نمی‌برد. همیشه مشتش به راه است و اعتماد به نفس عجیبی دارد. با آن که در آغاز حضورش در داستان مدام با آلیو درگیر می‌شود اما پس از مدتی به عاشق سینه‌چاک آلیو مبدل می‌گردد.

پس از چندی انتشارات “هارست” از سگار می‌خواهد تا از خشونت داستان‌ها بکاهد و دیالوگ‌هایی به کار ببرد که به بچه‌ها کلمات بد یاد نمی‌دهد. دیگر پاپای مجبور است علت عصبانیت خود را قبل از هر دعوایی نشان بدهد. کم کم شخصیت “بلوتو” هم اضافه می‌شود که دشمن اصلی پاپای است و اما در ۲۶ ژوئن ۱۹۳۱ اتفاق فوق‌العاده‌ای رخ می‌دهد و پاپای برای اولین بار از منبع قدرت خود پرده‌برداری می‌کند. یک قوطی اسفناج!! بله اسفناج منبع اصلی قدرت پاپای است و به این ترتیب در آن برهه، مصرف اسفناج در آمریکا  به سرعت بالا می‌رود چون ملوان زبل بی‌نهایت در بین مردم آمریکا محبوب بوده‌است.

گارفیلد گربه‌ای کمیک‌استریپی 

یکی دیگر از شخصیت‌های محبوب کمیک روزنامه ای نه یک کاراکتر انسانی بلکه یک گربه است. گارفیلد گربه‌ا‌ی نارنجی رنگ است که شهرتی جهانی دارد و شوخی‌هاییش برای همه‌ی مردم دنیا بامزه است. این شخصیت اولین بار در سال ۱۹۷۸ قدم به دنیای کمیک‌استریپ‌ها می‌گذارد و تا به امروز سر از عوالم دیگر مانند انیمیشن هم در آورده‌است.

گارفیلد و سگی به نام “ادی” در اصل حیوانات خانگی پسری به نام “جون آربوکل” هستند. این گربه نمی‌تواند با صاحبش صحبت کند اما قادر است با ادی و سایر حیوانات سخن بگوید. کمیک‌استریپ گارفیلد در اصل شوخی با حیوانات و صاحبان آن‌هاست. حیوان‌هایی که به نوعی رئیس خانه هستند و از نزدیک مشکلات و رفتارهای صاحبانشان را می‌بینند. مشکلات آدم‌ها مثل تنفر از روز اول کاری، بی‌حوصلگی، ضعف در ارتباط با دیگران و… هم در بین داستان‌ها مطرح می‌شود.

در آغاز چهره‌ی ظاهری گارفیلد حسابی چاق است و چشم‌های ریزی دارد ولی هر چه قدر که می‌گذرد رفته رفته لاغر‌تر و بهتر می‌شود و چشم‌های درشت خوشگلی پیدا می‌یابد و در نهایت در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی به چهره‌ی مشهور امروزیش می‌رسد. 

کمیک روزنامه ای پی‌ناتس

نمی‌شود از کمیک‌های موفق روزنامه‌ای سخن گفت و یادی از کمیک‌استریپ پی‌ناتس نکرد. پی ناتس که به زبان ما معنای بادام‌زمینی می‌دهد، یکی از محبوب‌ترین کمیک‌استریپ‌های جهان است. نشان به این نشان که در اوج محبوبیت خود در ۲۶۰۰ روزنامه به چاپ رسیده‌است و ۳۵ میلیون نفر در ۷۵ کشور جهان با ۲۱ زبان مختلف مخاطب آن بوده‌اند.

پی‌ناتس در ۲ اکتبر ۱۹۵۰ به دست “چارلز شولتز” خلق می‌شود. تعداد کاراکتر‌های این مجموعه در ابتدا کم‌ هستند و محدود به چهار شخصیت‌ “چارلی براون”، “پتی”، “شرمی” و “اسنوپی” می‌شوند. چارلی براون شخصیت اصلی گروه حسابی لجباز است. مثلا در بیس‌بال برنده نمی‌شود و نمی‌تواند بادکنک هوا کند اما هیچ وقت هم دست از تلاش برنمی‌دارد و یک جور‌هایی بگی نگی عقده‌ی خود‌کم‌بینی دارد. در کل مجموعه‌ی طولانی داستان‌‌های پی‌ناتس تیم بیس بال بچه‌ها تقریبا ده بار برنده می‌شود، آن هم تنها زمانی است که چارلی براون در تیم حضور ندارد. 

اسنوپی از دیگر شخصیت‌های مهم این داستان است. سگی که در آغاز داستان یک توله سگ معمولی است اما رفته رفته افکارش را با حباب‌های تفکر به ما منتقل می‌کند. او در ذهن خود یک خلبان جنگ‌جهانی اول یا یک نویسنده‌ی کتاب‌های جنایی است در حالی که باقی شخصیت‌ها از افکاراو بی‌خبرند. در ادامه شخصیت‌های دیگری هم به داستان اضافه می‌شوند. حتی یک درخت بادبادک‌خور معرفی می‌شود که دشمن چارلی است و ساختمان یک مدرسه که نظرات خودش را درباره‌ی بچه‌ها بیان می‌کند.

پی‌ناتس با وجود ظاهر کودکانه‌ی خود در باطن به مسائل مهم می‌پردازد و شولتز می‌کوشد تا به مسائل مختلف جامعه‌ی آن زمان آمریکا یعنی جنگ ویتنام، تبعیض‌های نژادی و … هم اشاره کند. این کمیک‌استریپ محبوب تا روز ۱۳ فوریه ۲۰۰۰ یعنی یک روز بعد از مرگ خالقش به حیات خود ادامه می‌دهد. 

_________________________________________________________________________

کتاب “تاریخچه تحلیلی کمیک استریپ” ترجمه و تالیف مهدی ترابی مهربانی

کتاب کمیک‌ها، مانگاها و رمان‌های مصور اثر رابرت.اس.پترسن ترجمه‌ی مهرداد گروسی