تفاوت-قصه-با-زندگی-واقعی

تفاوت قصه با زندگی واقعی

اگر قصه‌نویس را کسی بدانیم که دست به تقلید از زندگی می‌زند و یک نسخه‌ی ثانی از زندگی بشر برروی زمین را ارائه می‌دهد بنابراین باید معلوم کنیم که این تقلید به چه صورت است و قصه‌نویس چگونه با تقلید از حوادث زندگی به سطح یک آفریننده‌ی هنری ارتقا می‌‌یابد؟

ماهیت زندگی چگونه است؟

اگر زندگی روال عادی و روزمره‌ی ما باشد، حقیقتی است بسیار آشفته، بی‌نظم و درهم و برهم. زندگی واقعیت پرهرج و مرجی است که در آن حوادث یکی در این سو و دیگری در آن سو و سومی در جایی دیگر رخ می‌دهد و به نظر می‌آید که همه چیز تصادفی و بی‌نقشه است و هیچ الگوی خاصی برآن‌ها حاکم نمی‌باشد. زندگی تداوم ندارد و این عدم تداوم حتی بر حافظه و افکار انسان نیز حاکم است. پس اگر زندگی به همین شکل تقلید شود چیزی به جز اثری آشفته و بی‌جهت و بدون معنا به وجود نمی‌آید.

فرق قصه با زندگی واقعی در چیست؟

هدفمند و جهت دار بودن

کار هنر در شکل دادن و جهت‎‌دار کردن و منطق بخشیدن به تجربه‌ها و حوادث بی‌مفهوم است. قصه‌نویس دانه‌های حوادث را می‌گیرد به آن‌ها معنی می‌بخشد و سپس با نخی از طرح و توطئه‌ی داستانی این دانه‌ها را در کنار یک یکدیگر به تسبیح می‌کشد. قصه‌های امروزی همه پیرو قانون علت و معلول هستند و برخی از اعمال و حوادث به صورت مشخص تحت تاثیر عوامل و حوادث دیگر می‌باشند.

برای خلق یک قصه، قصه‌نویس از تجربه‌های شخصی خودش شروع می‌کند و نسبت به آن جهت‌گیری عاطفی می‌نماید و به این طریق آن را از رودخانه‌ی بی‌هدف تجربیات دیگر جدا می‌سازد. رفته رفته تجربه‌های مشابه در کنار این تجربه قرار می‌گیرند و به این ترتیب از تداوم این تجربیات قصه‌ها آفریده می‌شوند. به عبارتی دیگر نویسنده یک طرح و الگوی خاص را بر زندگی سوار می‌کند که ناشی از دید عاطفی و فکری او می‌باشد.

خلق وقایع در قصه

البته زندگی با همه‌ی بی‌شکلی خود از حقایقی ثابت هم تشکیل می‌شود. تاریخ و حوادث آن مانند اعمال انجام‌شده‌ای هستند که به جبر رخ داده‌اند. در میان اصحاب قلم، مورخان و روزنامه‌نگاران باید حوادث را به همان صورت که به وقوع پیوسته‌اند، روایت نمایند و قادر به دخل و تصرف جدی در آن نمی‌باشند اما شرایط قصه‌نویس متفاوت است. او می‌تواند به خلق محدود و دوباره‌ی وقایع بپردازد و این یک امکان و مزیت ویژه است. برای مثال در دوره‌های سیاه و استبداد مانند عصر نازی‌ها که مورخان و روزنامه‌نگاران تحت فشار هستند این روشنفکران نویسنده‌اند که با بیان رمزی خود در قالب قصه‌ها به مبارزه با استبداد می‌پردازند.

عنصر زمان

در نهایت تفاوت دیگر قصه با زندگی واقعی در عنصر زمان است. قصه‌ها برخلاف زندگی نیاز به زمان فشرده دارند و نویسنده برای خلق قصه‌ی خود زمان لازم را از زندگی جدا ساخته و باقی را به دور می‌اندازد. 

____________________________________________________________________

برگرفته از کتاب “قصه نویسی” اثر رضا براهنی

داستان نویسی حرفه ای

تفاوت داستان نویسی حرفه ای با آماتور

قصه نویس حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای هردو کسانی هستند که داستان نویسی، پیشه و حرفه‌ی آن‌هاست اما داستانی که یک نویسنده‌ی حرفه‌ای خلق می‌کند با یک قصه‌ی غیرحرفه‌ای تمایز آشکار دارد. یک قصه‌نویس حرفه‌ای طوری قلم می‌زند که نشان می‌دهد نوشتن، بریده و دوخته بر قامت اوست. اصول یک قصه‌ی خوب امروزی را می‌شناسد و بهترین اثر ممکن را خلق می‌کند. یک نویسنده‌ی حرفه‌ای نگاه عینی‌تری به اشخاص و روایات خود دارد. با زندگی همان گونه که بوده و هست و خواهد بود سرو کار دارد نه آن چیزی که باید باشد و نیست.

ایرادات یک داستان نویسی غیرحرفه ای

یک نویسنده‌ی غیر‌حرفه‌ای هرچند که به اجبار در ایستگاه واقعیت سوخت‌گیری می‌کند، اما نوعی ذهنیت مطلق، نوعی رویا و خوابگردی بر آثارش حاکم می‌شود. او در عمق ذهنیت درونی و فردی خود فرو رفته و به خواننده‌ی خود اهمیتی نمی‌دهد و صرفا به دنبال ترسیم دنیای درونی خویش با استفاده از کلمات است. قصه‌نویس غیر‌حرفه‌ای همه را از نگاه خود می‌بیند و آن‌ها را بیشتر به “من” تبدیل می‌کند در حالی که یک داستان‌نویس حرفه‎‌‌ای خودش را به همه تبدیل کرده یا اصلا خود را فراموش می‌کند تا در دیگران حلول نماید.

نویسنده‌ی غیرحرفه‌ای شخصی منزوی و گوشه گیر است، درحالی که نویسنده حرفه‌ای خود مرکزی است که همه را به دور خود می‌چرخاند و خودش را فدا می‌کند تا زندگی فردی و اجتماعی و معنوی انسان‌ها بدون واسطه در قالب شخصیت‌هایی برای خواننده به نمایش در آیند، برخلاف قصه‌نویس غیرحرفه‌ای که در آثارش به جای اشخاص، صرفاً خود او دیده می‌شود. بدین ترتیب یک قصه‌ی حرفه‌ای، واقعی‌تر، عینی‌تر و صمیمانه‌تر است. 

فضای یک قصه‌ی حرفه‌ای چگونه توصیف می‌شود؟

یک قصه حرفه‌ای در حالت و موقعیتی تعریف می‌شود که طبیعی‌ترین حالت و موقعیت ممکن است و زندگی در قالب الگویی چنان طبیعی و قابل لمس ریخته می‌شود که خواننده را با ماهیت زندگی خود و محیط اطرافش آشناتر می‌کند. اشخاص این داستان جز در وضعی که نویسنده آن‌ها را ترسیم کرده، قابل تصور نیستند و جهت اعمال و افکار و عواطف آن‌ها جز در مسیر تعیین شده حرکت نمی‌کند. چنین روایتی برای خواننده‌ی خود کشش دارد و او را با اشتیاق هرچه تمام‌تر تا پایان قصه به دنبال خود می‌کشاند.

با این اوصاف تولستوی، داستایوسفکی، دیکنز، استاین بک، سارتر، کامو و حتی آل احمد و… قصه‌نویس‌های حرفه‌ای محسوب می‌شوند. 

___________________________________________________________________________________

برگرفته از “کتاب قصه نویسی” اثر رضا براهنی

حکایت های قدیمی و داستان های امروزی

از حکایت های قدیم تا قصه‌های جدید

حتماً تا به حال با داستان‌ها و حکایت‌های قدیمی رو به رو شده‌اید قصه‌هایی مثل امیرارسلان نامدار، هزار و یک شب، کلیله و دمنه و… که در گذشته‌های بسیار دور آفریده شده‌اند و اجداد ما از شنیدن آن‌ها لذت فراوان می‌بردند اما این داستان‌ها با قصه‌های امروزی ما، زمین تا آسمان فرق می‌کنند انگار اصلا به جهان دیگری تعلق دارند. اما دقیقا راز تفاوت حکایت‌های قدیمی و داستان‌های امروزی در چیست؟ 

قصه به سبک امروزی

قصه به معنای امروزی یک شکل و قالب ادبی است که در اروپا از قرن هیجدهم میلادی و در ایران از آغاز مشروطه متولد شده‌است. قبل از این زمان، تاریخ بشر، تاریخی راکد بوده است. تاریخ راکد یعنی تاریخی که در آن حرکت‌های اجتماعی و آگاهانه‌ی توده‌های مردم برای رسیدن به اهدافی خاص کمتر دیده می‌شود. افراد بالادست اجتماع تغییر می‌کنند، شاهی به جای شاه دیگر می‌نشیند اما تغییر و تحول اجتماعی خاصی رخ نمی‌دهد.

ابعاد مختلف جامعه طوری چیده شده‌است که وضع موجود صرفا حفظ شود و نسل‌های مختلف همه شبیه هم باشند. این شرایط جوامع اروپایی در زمان فئودالیسم و ایران قبل از مشروطه است. اما با تغییرات اجتماعی در جامعه‌ی اروپا طبقه‌ی جدید متوسط در برابر فئودال‌‌ها قد علم کرد و نشان داد که اهل تغییر است و می‌خواهد زندگی را با تمام نیروها و پیچیدگی‌هایش کشف کند. این تحولات عمیق در جامعه منجر به ایجاد گونه‌ی جدیدی از ادبیات در جهان شد که همان قصه یا رمان‌های امروزی ما می‌باشد.

تفاوت حکایت های قدیمی با قصه‌های جدید در چیست؟ 

زمان و مکان 

حکایت های قدیمی زمان و مکان خاصی ندارند چون جامعه‌ی آن زمان، تاریخی ثابت، زمانی ثابت و مردمی ثابت می‌خواست و مخالف هرنوع تغییر بود. بنابراین قهرمان داستان‌ها هم در زمان و مکان خاصی زندگی نمی‌کردند مثلا نمی‌توان فهمید که قصه‌ی امیرارسلان نامدار دقیقا در کدام قرن و در کجا به وقوع می‌پیوندد. در حالی که زمان و مکان در تکامل شخصیت قصه‌های امروزی جایگاه ویژه‌ای دارد. 

همزاد پنداری با شخصیت داستان

یکی از ویژگی‌های بارز قصه‌های امروزی این است که خواننده و نویسنده در وجود قهرمان داستان حلول می‌کند و در سرنوشت و محیط او شریک می‌شود در حالی که در حکایت‌‌های قدیمی همیشه خواننده از قهرمان دور مانده‌ است. از دور ایستاده و صرفا او را تماشا کرده‌است. اصلا یکی از ویژگی‌های قصه‌ی امروزی سرزدن به درون آدم‌ها و فهمیدن حال و هوای ایشان است، خاصیتی که در حکایات قدیمی جایگاهی ندارد.

حکایت‌ها تخیلی‌اند و اشخاص داستان‌ها حالتی غیرواقعی دارند اما در روزگار جدید به علت اهمیت گرفتن ارتباط با زندگی واقعی، قهرمان‌ها دیگر قهرمان‌های مطلق و اغراق شده نیستند بلکه انسان‌هایی زمینی‌اند که شخصیت ایشان در برخوردها و تجربه‌های گوناگون تکامل می‌یابد. روند داستان‌ها بر خلاف حکایت‌‌ها بر‌اساس منطق علت و معلول شکل می‌گیرند و این طور نیست که مانند حکایات، چیزی بی دلیل به وقوع بپیوندد.

تفاوت زبان حکایت های قدیمی با قصه های امروزی

از دیگر تفاوت‌های مهم قصه با حکایت در زبان آن است. در گذشته پادشاه و گدا، امیر و غلام، شیر و گاو و….همه با زبانی واحد سخن  می‌گفتند که زبان تیپ آن‌ها نبود بلکه زبان معین خود نویسنده بود که بدون در نظر گرفتن طبقه، روحیه، موقعیت و … برآن‌ها تحمیل می‌شد در حالی که قصه‌ها می‌کوشند تا زبان را متناسب با اشخاص قرار بدهند البته در ایران از عصر مشروطه نیز کوشش شد تا زبان نثر به زبان مردم عادی نزدیک شود و از شیوه‌ی مجلسی و پرتکلف آن زمانی‌اش دور گردد.

در مجموع قصه‌های امروزی ما با حکایات اجدادمان زمین تا آسمان فرق می‌کند چون نوع نگاه ما به زندگی از نوع نگاه ایشان کیلومترها فاصله گرفته‌است.

 

______________________________________________________________________________

برگرفته از کتاب “قصه نویسی” اثر رضا براهنی

نگارگری ایرانی

کتاب و هنر ایرانی (نگارگری)

هنر همراه با کتاب

وقتی حروف و کلمات از دنیای خیالات و درونیات آدمی بر سفیدی کاغذ نقش می‌بندد کتاب‌ها، نوشته‌ها و ادبیات زاده می‌شوند. اما این طور نیست که کلمات و نوشته‌ها تنها باشند. همواره هنرمندان دیگری نیز دست به کار می‌شدند تا متون را از آن‌چه که هستند زیباتر نمایند. هنرهایی که از گذشته تاکنون با متن‌ها همراه شدند و بخش مهمی از هنر ما محسوب می‌شوند.

در لغت نامه‌ی دهخدا نگارگری به معنای صورتگری و نقاشی است. نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور خوانده می‌شود همان هنر نقاشی اصیل ایرانی است که علاوه بر “دیوارنگاره‌ها ” برای مصورسازی کتاب‌ها نیز به کار می‌رفته‌است. نقاشی ایرانی قدمتی چند هزار ساله دارد.

تاریخ نگارگری ایرانی

کتب مانی که در ایران قبل از اسلام ادعای پیامبری کرده همواره با نقش و طرح همراه بوده است. اما نقاشی ایرانی پس از اسلام هم به حیات خود ادامه می‌دهد و در سده‌ی هشتم تا یازدهم هجری به اوج خود می‎‌رسد. دربارها کارگاه‌های سلطنتی داشتند و نقاشان می‌کوشیدند تا کتب مختلف را در حد توان بیارایند. نگارگری هنر اصیلی است که با ویژگی‌های خود از نقاشی‌های غرب و شرق متمائز می‌شود.

در اینجا پرسپکتیو ، سایه پردازی و عمق نمایی جایگاهی ندارد و نگاه هنرمند به عوالم غیرمادی می‌باشد. نگارگر با تشبیهات و توصیفات شاعران همراه می‌شود و تصویری که از متن در ذهن او شکل می‌گیرد را به عرصه‌ی تصویر در می‌آورد. بررسی نگارگری داستان‌ها و اشعار ادبیات فارسی در دوره‌های مختلف می‌تواند اطلاعات جالب توجهی را به ارمغان بیاورد و تفاوت نگاه نقاشان را در دوره‌های مختلف به یک متن واحد نشان بدهد.

در این نقاشی‌ها می‌توان نمودهایی از زندگی ایرانیان قدیم را مشاهده‌ کرد : طرز پوشش، ابزار آلات،مراسم‌ها، جنگ‌ها، معماری، جشن‌ها، شادی‌ها و سوگواری‌ها. نگارگری‌ها می‌توانند نشان‌دهنده‌ی ملاک‌های زیبایی هر دوره باشند. برای مثال برهه‌ای که صورت گرد با لب‌های غنچه و قد بلند مانند سرو ملاک زیبایی می‌شود و شاعر از آن‌ها سخن می‌گوید نگارگری هم به همین شکل در میآید و به همین نحو ترسیم می‌شود.

نگارگری ایرانی دوره‌ها و مکاتب گوناگون دارد. از دوران صفویان با آشنای ایرانیان با مردم مغرب زمین کوشش شد تا اصول نقاشی ایشان وارد نقاشی ایرانی شود اما در دوران معاصر تلاش‌هایی برای احیای این هنر قدیمی صورت گرفته‌است که از بالاترین نمونه‌های آن می‌توان به  آثار استاد محمود فرشچیان اشاره کرد. 

مهارت قصه‌گویی

مهارت قصه‌گویی (قسمت ۲)

 

چه قصه‌هایی برای روایت مناسب هستند؟

قصه‌هایی که در محافل خانوادگی بیان می‌شوند، قصه‌هایی هستند که باید به نسل بعدی منتقل شوند. مثل داستان‌های تاریخ خانوادگی، داستان‌های عامیانه، قصه‌هایی که دلیل آداب و رسوم خانواده را نشان می‌دهند و داستان‌های مرگ و تولد افراد. بچه‌ها از همه بیشتر داستان تولد خود را دوست دارند. قصه‌گویی‌هایی که می‌توانند با دیدن عکس‌های آلبوم خانوادگی و نمایش عروسکی همراه شوند و مهارت قصه‌گویی راوی می‌تواند این روایت‌ها را جذابتر کند.

نوع دیگری از قصه‌ها که بسیار می‌تواند مورد توجه باشد قصه‌های عامیانه، افسانه و اسطوره‌ها هستند. روانشناسان معتقدند که این نوع قصه‌های خیالی و افسانه‌ای عوامل موثر و قدرتمندی در تکامل بخشیدن به شخصیت کودکان هستند. زبان این قصه‌ها خیالی، شعرگون و دل نشین است و تجربه گوش دادن به آن‌ها لذت بخش است. در بیان این قصه‌ها مهّم است که والدین بتوانند به فرزندان در مرزبندی دنیای خیالی و واقعی کمک کنند و قصه‌های مناسب با سن آن‌ها را بیان کنند. 

یکی از اهداف مهم قصه‌گویی از گذشته‌های دور مفهوم بخشیدن به محیط و توضیح آن بوده‌است. این نوع قصه‌ها به ما کمک می‌کنند تا با احترام به محیط اطراف خود بنگریم و نگاهی موشکافانه و باریک بین به تغییرات محیطی داشته‌باشیم. در حقیقت این نوع قصه‌ها مهارت مشاهده‌ی ما را افزایش می‌دهند مثل قصه‌هایی که به علت به وجود آمدن پدیده‌ها می‌پردازند. این داستان‌ها می‌توانند حاوی نکات ارزشمندی مانند تلاش برای حفظ محیط زیست نیز باشند.

برخی داستان‌ها هم پیام و یا معنویت خاصی ندارند بلکه صرفا سرگرم کننده‌اند. البته نباید از اهمیت این قصه‌ها غافل شد. قصه‌های فکاهی و خنده‌آور که دقایقی چند به آدم‌ها احساس نشاط و رضایتمندی می‌بخشند و با ایجاد خنده حتی می‌توانند در درمان هم موثر باشند. 

ویژگی‌های یک قصه‌گوی خوب کدام است؟

قصه‌گویی در محیط خانه و خانواده راحت‌تر از قصه‌گویی در محیط‌‌های رسمی و جمع‌های بزرگ است. مهم‌ترین عامل موفقیت قصه‌گو روایت طبیعی قصه است به نحوی که گویی قصه از تجربیات و تخیلات خود راوی سرچشمه گرفته نه از آن‌چه که خوانده و یا شنیده‌است.

یکی از شیوه‌های قصه‌‌گفتن برای بچه‌ها تقلید حرکات(پانتومیم) و درآوردن صدای شخصیت‌هاست. هرچند که این‌گونه روایت بسیاری از اوقات برای کودکان لذت بخش است اما شیوه‌ی دقیق و ظریفی نیست و بالاخره لحظه‌ای هم فرا می‌رسد که قصه‌گو چیزی بالاتر از خندیدن و لذت بردن از شنونده خود می‌طلبد.

قصه‌گویی نباید با اغراق و گزافه همراه باشد. بهتر است با صدای آرام و طبیعی بیان شود و قصه‌گویی با ژست مختصر می‌تواند وسوسه انگیزتر از یک قصه‌گویی کاملا پانتومیم باشد. زمان و مکان قصه‌گویی هم مهم است. فضای قصه‌گویی باید صمیمانه باشد و قصه‌گو به روایت داستانی بپردازد که به معنای واقعی کلمه به آن عشق می‌ورزد و به جزییات آن احاطه‌ی کامل دارد. یک قصه‌گوی خوب روایت خود را با سرعت عادی بیان می‌کند و به موضوع و محتوای داستان خود نیز معتقد است. 

____________________________________________________________________________________

* این متن از کتاب مهارت قصه‌گویی ترجمه و گردآوری مصطفی رحماندوست برداشت شده که در سال ۱۳۹۱ توسط موسسه فرهنگی برهان به چاپ رسیده‌است.

مهارت قصه گویی 1

مهارت قصه گویی (قسمت ۱)

چرا مهارت قصه گویی با اهمیت است؟

قرن‌هاست که قصه‌ها بهترین راه بیان آرزوها بوده‌اند. قصه‌ها زبان مشترک انسان‌ها هستند که ارزش‌های معنوی و اخلاقی و سنت‌ها و آداب و رسوم را با خود از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌دهند. قصه‌‌ها  همیشه مهم هستند.

حتی امروزه در دنیای مدرن ما که وسایل بسیاری برای سرگرمی و تفریح وجود دارد بدون هزینه و امکانات خاصی در هر جمع خانوادگی و دوستانه‌ای می‌توان قصه گفت و از این طریق به صمیمیت بی‌نظیری با مخاطب دست یافت که انتظار آن از فرم‌های دیگر نمایشی مشکل و حتی گاهی محال است. قصه‌ها موجبات نشاط و بهداشت روانی و درمان ناراحتی‌ها هستند و خلاصه این که باید برای هر سنی قصه گفت چون قصه‌ها خوب و دل نشین و دوست داشتنی‌اند. 

بهترین زمان برای قصه‌گویی چه وقتی است؟

قبل از خواب:

یکی از بهترین اوقات برای قصه‌گویی از زمان‌های قدیم، قصه‌گویی شبانه و قبل از خواب است. پدر و مادرانی که می‌خواهند هرشب برای کودکان خود پیش از خواب قصه بگویند. بهتر است در آغاز، قصه‌ها را با صدای بلند تعریف کنند و هر از گاهی شعری کوتاه را به وسط یا پایان قصه بیافزایند.

اشعاری با آهنگ مناسب که صحنه‌ی هیجان انگیزی نداشته باشند و از ظرایف ادبی کمتری برخوردار باشند اشعاری که با عباراتی موزون و آرامش‌بخش و صدایی دلنشین بیان می‌شوند و به خواب کودک کمک می‌کنند. حتی می‌توان گاهی از بچه‌ها خواست تا خودشان قصه بگویند و والدین صرفاً آن‌ها را همراهی کنند.

در دورهمی‌ها:

_ اوقات دورهم بودن و جمع شدن انسان‌ها از دیگر محافل قدیمی قصه‌گویی است. می‌توان به راحتی انسان‌هایی را تصور کرد که در سال‌هایی دور از ما در کنار شعله‌های آتش گرد هم می‌آمدند و قصه می‌شنیدند. در چنین محافلی بیشتر قصه‌هایی هیجان انگیز کاربرد دارد و شنونده باید اطمینان داشته باشد که روایت سرشار از ترس و وحشت قصه‌گو حتماً پایان شیرین و خوبی به دنبال دارد. این نوع قصه‌گویی مناسب شب‌های اردو و گروه همسالان است.

_ نشست‌ها و جمع‌های خانوادگی هم محل خوبی برای روایت‌ قصه‌هایی هستند که به تاریخ خانواده می‌پردازند. روایت قصه‌ی روزهای مهم ملی و مذهبی در سالگرد آن‌ها هم می‌تواند پیشنهاد جالب توجهی باشد.

_ حتی سالگرد تولد بچه‌ها هم می‌تواند محفل خوبی برای روایت قصه‌ی تولد آن‌ها باشد. بسیاری از کودکان این قصه را بیشتر از قصه‌های دیگر دوست دارند. داستانی که به آن‌ها نشان می‌دهد که چقدر برای دیگران مهم هستند.

هنگام سفر:

_ از دیگر اوقات مناسب برای قصه‌گویی هنگام مسافرت است. سفرهایی طولانی که با قصه‌ها و روایت‌های جذاب علی الخصوص برای کودکان کوتاه و کوتاه‌تر می‌شوند. 

اهمیت مهارت قصه گویی

وقتی کودکان با فوت یکی از نزدیکان، هم‌کلاسی‌ها، بستگان و یا حتی حیوان خانودگی خود مواجهه می‌شوند، گفتن قصه‌ درباره‌ی متوفی به آن‌ها کمک می‌کند تا این حقیقت را بهتر بپذیرند. قصه‌هایی که با خاطرات شیرین کودک عجین شده‌اند.

 

نتیجه‌ این که قصه گفتن باعث ارتباط موثر با یکدیگر و حتی درمان آشفتگی های روحی است و الزاما اوقات خاصی ندارد. قصه‌ها هر روزه و همه‌جا و در هر مکانی قابلیت روایت دارند.

 

____________________________________________________________________________________

* این متن از کتاب مهارت قصه گویی ترجمه و گردآوری مصطفی رحماندوست برداشت شده که در سال ۱۳۹۱ توسط موسسه فرهنگی برهان به چاپ رسیده‌است.

قصه-گویی-هنر-آشتی-با-کتاب

قصه گویی، هنر آشتی با کتاب

 

قصه گویی در گذشته و حال

قصه‌ها احتمالاً قدیمی‌ترین نوع ادبیات در جهان هستند. به راحتی می‌شود آدم‌ها را از روزگاران قدیم تا به امروز تصور کرد که در جمع‌های کوچک و بزرگ خانوادگی و دوستانه، در کنار گرمی بخاری یا رقص لذت‌بخش شعله‌های آتش نشسته‌اند و سکوت عمیق جنگل و فضای کوچک خانه‌ها را با صدای گرم قصه‌گو و هیجان شنوندگان در هم می‌آمیزند.

قصه‌ها قدمتی به بلندای تاریخ دارند. قصه‌ها در حقیقت همان داستان‌های شفاهی هستند که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل می‌شوند و گاهی به صورت مکتوب و به شکل کتاب‌ها و نوشته‌ها درمی‌آیند. اسطوره‌ها و ادبیات کهن هرسرزمینی از دل همین قصه‌هاست که سر بلند می‌کند. اصلاً نسل‌های قدیم را بیشتر با قصه‌گفتن می‌شناسند مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هنوز هم همان قصه‌گو‌های شیرین دوران کودکی هستند که درازی شب‌ها را برای نوه‌های کوچکشان به خاطرات شیرین و بی بدیل تبدیل می‌نمایند.

هرچند در دنیای امروز کمتر از گذشته‌ها  قصه گفته می‌شود. اما این موضوع هم‌چنان امری مهم و لذت‌بخش است. قصه‌گویی یکی از بهترین راه‌های ارتباط گرفتن با کودکان و آموزش آن‌هاست و قصه‌ وسیله‌ی خوبی برای انتقال هنجارها و آداب و رسوم  جامعه به کودکان است. هرچند باید گفت که قصه گفتن و شنیدن تنها اختصاص به بچه‌ها ندارد و این مهارت وسیله‌ی خوبی برای ارتباط گرفتن خلاقانه با انسان‌ها در تمام سنین است.

با قصه گفتن می‌توان آدم‌ها را با دنیای کتاب‌ و ادبیات آشتی داد. دنیای مکتوب واژه‌ها که با خلاقیت تمام به دنیای ادبیات شفاهی و نمایش‌ تبدیل می‌شود.

ویژگی‌های یک قصه‌گوی خوب

قصه‌گویی علاوه بر ادبیات به هنر تئاتر هم نزدیک است. یک قصه‌گوی خوب به نحوی قصه‌اش را روایت می‌کند که گویی خود آن وقایع را تجربه کرده‌است نه این که صرفاً آن را شنیده باشد. او در روند کار، هنر سخن گفتن و به کاربردن صحیح واژه‌ها را به خوبی می‌آموزد و بر فراز و فرود صدا و لحن روایت خود مسلط می‌شود.

گاهی صدای قصه‌گو با تغییر شخصیت‌ها تغییر می‌کند گاهی هم از جا به جاشدن و حرکت دست‌هایش کمک می‌گیرد. به عبارت دیگر قصه‌گویی نوعی نمایش یک نفره است و قصه‌گو باید بتواند با حرکات و سخنان خود تمام اجزای یک قصه را هم چون یک تابلوی نقاشی زیبا برای مخاطبان ترسیم نماید.

نگاه به چشمان مخاطب و درک هیجانات و احساسات او تجربه‌ی لذت بخشی است که به صمیمیت دو طرف می‌انجامد و در نهایت این هنر قصه‌گویی است که کمک می‌کند حرف دل انسان‌ها و تخیلات ایشان به نحوی خلاقانه به دیگری انتقال یابد.