فانتزی ژانر و گونهای ادبی است که در یکی دو سدهی اخیر پا به عرصهی هستی نهاده و به سرعت محبوب قلب کودکان جهان شدهاست. البته فانتزی تنها مخصوص کودکان نیست و برای بزرگسالان هم جذابیتهای خاص خود را دارد. این گونهی ادبی به ویژه در نیمه دوم سده بیستم گسترش زیادی یافته و به کشورهای دیگر از جمله ایران هم سرایت کردهاست. اما فانتزی چیست و به چه نوع ادبیاتی ادبیات فانتزی میگویند؟
ادبیات فانتزی
همهی ما با داستانهای زیبای فانتزی بزرگ شدهایم. از تارزان گرفته تا پینوکیو و هری پاتر و ارباب حلقهها و… ادبیات فانتزی اصطلاح گستردهای است و به کتابهایی اطلاق میشود که در آن موارد غیرممکن و جادویی ممکن میشوند و اغلب در خلال داستانها، حوادث حیرتانگیز رخ میدهد. داستانهای فانتاستیک، جهانی متفاوت از جهان ما را ترسیم میکنند. دنیایی با قوانینی متفاوت که نوعا شگفتتر و لذتبخشتر است. فانتزی رویای بیداری انسانهاست.
این داستانها ما را به رویاهایمان بازمیگردانند. رویاهایی که هنگام بیداری تصور میکنیم که برای همیشه از خاطر ما زدوده شدهاند. در فانتزیها جانوران سخن میگویند. شخصیتها میتوانند مردم عادی، غول یا حتی بند انگشتی باشند. اشیای بیجان، جاندار میشوند و هزاران اتفاق دیگر که به یمن ژانر ادبی فانتزی، جامهی حقیقت به تن میکنند. البته این دنیای خیالی برای خواننده قصه هم قابل قبول و پذیرفته شدهاست و با وجود بهرهگیری از عناصر جادویی، معیارهای عقلی هم در ساخت آنها دخیل هستند و خلاصه اینکه فانتزیها تخیل بینظیری هستند که انسان را با حال خوش و هیجان همراه میکنند و به او کمک میکنند تا جهان خود را لحظاتی کنار گذاشته و خود را یکسره به دست نویسنده و دنیای خلق شده توسط او بسپارد.
پیدایش ادبیات فانتزی و شروع دنیای نو
با شروع دنیای نو، ادبیات فانتزی هم پا به عرصهی وجود گذاشت. فانتزی اصولا پدیدهای نو و جدید بود که میخواست اسلوب افسانه نویسی را در دنیای مدرن پی بریزد. دنیایی که تنها به عقل و اندیشههای علمی پایبند بود و افسانهها و اسطورهها را صرفا یک مشت خرافات میپنداشت. اما جامعه نیاز عاطفی و روحی به تخیل کردن را از دست نمیداد و نمیتوانست اجازه بدهد که گنجینهی گرانبهای باورهای انسانی در قالب اسطورهها از بین برود. پس فانتزی را آفرید تا در کنار جهان مادی با قوانین خشک و سخت خود جهان دیگری هم وجود داشته باشد. تخیل نیاز عمیق آدمها بود پس تصادفی نیست که نخستین گونههای فانتزی در سرزمینی مانند بریتانیا به وجود بیاید که در آن دوره پیشتاز کشورهای صنعتی و مدرن جهان بودهاست.
ادبیات فانتزی چه کاربردی دارد؟
فانتزیها به بچهها کمک میکنند تا کنجکاوی خود را گسترش دهند. زندگی را بهتر ببینند. تخیل خود را پر و بال بدهند و راههای جانشین دیگری برای امورات خود بیابند. فانتزیها به کودکان مهارت میآموزند. مهارتهایی مانند خلق دنیاهای شگفت و پرورش ایدههای نو. اما کارکردهای اصلی فانتزی کدامند؟
- سرگرمی: اولین کارکرد ادبیات فانتزی سرگرمی است. با خواندن داستانها، ذهن کودک از بیهودگی احتمالی خارج میشود و به تجربه کردن دنیایی متفاوت میپردازد و از راه ماجراجویی، طنز و… اوقات خوشی را سپری میکند.
- تربیتی و اخلاقی: این نوع کارکرد از افسانههای کهن به داستانهای فانتزی منتقل شدهاست. بدین معنی که بخشی از داستان به تاثیرگذاریهای اخلاقی و تربیتی در ذهن کودکان توجه دارد. هرچند که امروزه این مطلب به توجه به عوامل زیستی منتقل شدهاست اما هم چنان در برخی از فانتزیها اهداف تربیتی و اخلاقی دیده میشود.
- هشداری و آگاهی دهنده: گاهی در فانتزی، نویسنده نسبت به برخی مسائل اعتراض دارد و سعی میکند ذهن کودک را برای آن آماده سازد. مانند فانتزیهایی که کارکردهای محیط زیستی، ضدجنگ، یکسانی عدالت در جامعه و… دارند.
- روانشناختی: فانتزیها از لحاظ روانشناختی کاربرد فراوان دارند. در آغاز، با ظهور دنیای مدرن و کنار زدن متافیزیک انسانها دچار خلا شدند که فانتزیها تا حدودی در جهت پرکردن آن گام برداشتند. فانتزیها با معرفی دنیای جانشین به کودکان کمک میکنند تا در زندگی واقعی راههای متعدد و بیشتری بیابند. از این داستانها در اموراتی از قبیل قصه درمانی و… هم استفاده میشود.
فانتزی دنیای رنگارنگ شخصیتها
مهمترین محور فانتزی، بچهها هستند. حتی هنگامی که خود کودکان در داستان حضور نداشته باشند بازهم قصهها برای آنها نوشته و روایت میشوند. پس قصههای فانتزی باید فضای کودکانهای داشته باشند.
بچهها خود یکی از شخصیتهای اصلی بسیاری از این داستانها هستند. کودکانی که برعکس بزرگترها عمدتاً درگیر دنیای فراتر و موقعیتهای فانتاسیک میشوند. گروهی از کودکان در فانتزیها، نامتعارف و غیرعادی جلوه میکنند و به شکلهای گوناگون با معیارهای عادی جامعه قابل انطباق نیستند و غالبا به صورت کودکان شورشی و یا طغیانگر برعلیه قوانین عادی جامعه معرفی میشوند که برای رسیدن به آرمانها و بهبود وضعیت خود تلاش میکنند.
بزرگسالان هم در کنار کودکان در فانتزیها حضور دارند. یکی از مهمترین نقشهای آنها در بسیاری از قصهها نیروی مخالف با کودکان است و یا کسانی که خواستههای کودکان را درک نمیکنند. البته در برخی دیگر از آثار، بزرگسالان در نقش مثبت یاریگر ظاهر میشوند و به کودک قهرمان کمک میکنند تا به اهداف خود نزدیکتر شود. در مجموع، بزرگترها نقشهای گستردهای در فانتزیها دارند اما غالباً در پس زمینهی داستان قرار میگیرند.
نمونههایی از شخصیتهای فانتزی جذاب
شخصیتهای فانتزی تنها به بچهها و بزرگسالان محدود نیستند. بلکه این داستانها کلکسیون رنگارنگی از شخصیتهای تخیلی محسوب میشوند که به دنیای آفریده شده معنا و روح میبخشند. در ادامه به برخی از این شخصیتها اشاره میشود:
کوتولهها
کوتولهها در فانتزیهای مدرن به فراوانی یافت میشوند. موجوداتی شبیه به انسان که از لحاظ جثه از آنها کوچکترند. این موجودات کوچک نسبت به شخصیتهای عادی برای بچهها دلنشینتر هستند چون ابعاد فیزیکی آنها با ابعاد بچهها سازگارتر است. در برخی فانتزیها، کوتولهها شخصیتی منفی دارند که انسانها را آزار میدهند و در برخی دیگر شخصیتی کاملا مثبت مییابند. در مجموع این شخصیتهای فانتزی در دو دسته میگنجند. یک دسته که حیات مستقلی از انسانها دارند مثل اهالی ” لیلی پوت” در سفرنامهی گالیور و دستهی دیگر که ساختهی دست انسانها از چوب و کاغذ و… هستند مانند “سربازهای حلبی” اثر هانس کریستین آندرسن.
جادوگرها
جادوگران همیشه یکی از شخصیتهای کلیدی فانتزیها بودهاند که بازمانده و عامل تفکر جادویی میشوند و میتوانند با فرم تیپیک و سنتی یعنی با کلاه و شنل و عصای جادویی ظاهر شوند و یا مانند داستان “جادوگرها” اثر رولد دال با هیئت مدرنتری به منصهی ظهور برسند.
شخصیتهای اسباب بازی و عروسکی
عروسکهایی که در فانتزی جان میگیرند همان اسباببازیهای کودکان هستند. در داستان آلیس اسباب بازیهایی مانند کارتهای بازی دیده میشوند که در قلمرو رویا قرار دارند. پینوکیو یک نمونهی موفق از شخصیتهای عروسکی فانتزی میباشد.
شخصیتهای جانوری و گیاهی در فانتزی
همهی شخصیتهای یک فانتزی ممکن است جانوران باشند و یا ترکیبی از انسانها و جانوران در کنار یکدیگر ایفای نقش بنمایند مانند قصهی نارنیا. این جانوران شخصیتهای انسانی به خود میگیرند و روند داستان را به وجود میآورند. در برخی داستانها هم گیاهان عهدهدار شخصیتهای داستانی هستند. هرچند که نقش آنها در این قصهها به مراتب از حیوانات کمرنگتر است.
شخصیتهای فانتزی ممکن است مانند اژدهایان اساطیری باشند یا مانند موجودات فضایی در دستهی علمی-تخیلی بگنجند. برخی فقط در قلمرو خواب و رویا وجود دارند و برخی ابزار کار روزانه هستند که در قصهها جان گرفتهاند. از باقی شخصیتهای فانتزی میتوان از موجودات کاغذی، موجودات ذهنی و… هم نام برد.
چند اصل اساسی برای خلق داستانهای فانتزی
- تعریف منطق روایت خاص: قصههای فانتزی حتما باید تعریف منطق روایت خاص خود را داشته باشند. از آنجا که تخیل و نوآوری بر فضای فانتزی حاکم است اگر نویسنده منطق روایت خاص خود را نداشته باشد ممکن است دچار خطر آشفتگی در روایت خود بشود.
- خود آگاهی: هرچند فانتزی رویاگونه و سرشار از تخیل است اما نویسنده آن را در شرایط هوشیاری کامل خلق میکند و محتوا را براساس نقشهی از پیش طراحی شده پی میریزد و ناخودآگاهانه آنها را به وجود نمیآورد.
- اعتبار زبانی: اعتبار دنیای فانتاستیک در زبان و واژههای یک قصه است و جستوجوی آن در جهان خارج کاری بیهوده و بی معناست.
- سرایت کنندگی: دنیای فانتزی قابل درک و تجسم است و به نحوی است که خواننده میتواند آن را درک کند و اگر دنیای فانتزی قابل درک نباشد کاربرد خود را از دست میدهد.
- ایجاد موقعیتهای بازیگون: فانتزی با بازی پیوند دارد. برای نویسندگان، فانتزی امتداد بازیهای کودکی است که در بزرگسالی رخ میدهد و نشان میدهد که انسان نمیتواند از دنیای شیرین کودکیش جدا شود و یا به عبارت دیگر فانتزی همان بازی کردن با واقعیت است.
- شگفتی: فانتزی باید شگفتی ایجاد کند. داستانی در این عرصه موفق است که این اصل را در ساختار خود و دنیایی که خلق میکند، برقرار کند و دنیایی فراتر از دنیای عادی و روزمره بیافریند.
- ویژگی خاص: الگوهای طراحی هر فانتزی تنها یک بار پدید میآیند و قابل گسترش به فانتزیهای دیگر نیستند به عبارت دیگر هر فانتزی دنیای خاص خودش را دارد.
_____________________________________________________
منبع: محمدی، محمد(۱۳۷۸). فانتزی در ادبیات کودکان.