آشنایی با ژانر پلیسی
ژانر مهیج جنایی که در ایران با عنوان ژانر پلیسی شناخته میشود. یکی از جذابترین و پرطرفدارترین گونههای قصهنویسی در جهان است. این ژانر عموما با شخصیتهایی مانند کارآگاه معروف شرلوک هلمز، خانم مارپل کنجکاو و پوآرو بلژیکی باوقار در ذهنها ماندگار شدهاست. کارآگاههایی باهوش و اسطورهای که در پایان داستان با پرده برداشتن از راز جنایتها خواننده را به حیرت وامیدارند و او را غرق در لذت میکنند. اما شاید جالب باشد که بدانید این داستانها تنها به گونهای خاص از ژانر ادبی پلیسی تعلق دارند و این ژانر تا به امروز سبکها و شیوههای مختلفی را تجربه کردهاست.
داستانهای پلیسی ذیل ادبیات واقعگریز میگنجند. ادبیاتی که هدفی به جز سرگرم کردن خواننده ندارد. این نوع داستانها جنبهی تجاری داشته و اغلب مورد توجه مطبوعات و سینماگران هستند. داستانهای فانتزی، مهیج، کارآگاهی، هراسانگیز و… همگی در این دسته میگنجند.
خواندن داستانهای سرگرمکننده راحت است. فکر نمیبرد و کنجکاوبرانگیز بودنشان خواننده را به دنبال خود میکشاند. شاید این طور به نظر بیاید که نویسندهی این نوع داستانها مثل مسافری است که در جهان داستان میگردد و تنها در فکر تدارک موضوعات سرگرمکننده و جالب توجه برای خوانندگان است تا با ایجاد فراغتخاطر، خواننده را لحظاتی چند از مشکلات جهان واقعی دور سازد.
چرا سرگرمی دراین داستانها شکل جرم و جنایت و بزه به خود میگیرد؟
جرم و جنایت و پلیدی همیشه در جامعه وجود داشتهاست. کل زندگی بشر تقابل خوبی و بدی و خیر و شر است. همیشه نیروهای اهورایی در تقابل با نیروهای شیطانی در حال نبرد هستند و این جنبهی عام دارد. چه هنگامی که تشکیلات حکومتی با گروهها و دستههای بزهکار و جنایتکار میجنگند و چه هنگامی که فردی یا گروهی علیه رژیمهای خودکامه مبارزه میکند. اصلا همین برخوردهاست که ماجراهای زندگی بشر را رقم میزند.
به عبارت دیگر داستان پلیسی را میتوان روایت مبارزه دو نیروی خیر و شر دانست که با غلبهی خیر بر شر به پایان میرسد. حتی اگر در داستانی دو گروه خلافکار در مقابل یکدیگر قرار بگیرند، در این صورت هم ما یک گروه را نمایندهی خیر و دیگری را نمایندهی شر در نظر میگیریم و انتظار پیروزی گروه مورد نظر خود را میکشیم.
منشا داستانهای جنایی چیست؟
افراد یک جامعه خصوصیات روحی و اخلاقی متفاوتی دارند که آنها را از یکدیگر جدا میکند. با زندگی در یک اجتماع ناگزیر هستیم که وجود همدیگر را بپذیریم و تابع قاعده قانونهای آن جامعه باشیم. قوانینی مانند قوانین اخلاقی، راهنمایی رانندگی و… که هرچقدر هم که سخت باشند، همگی موظف به رعایت آن هستیم. اما از گذشتههای دور قانونشکنی طرفداران خاص خود را داشتهاست. کسانی که قوانین از نظر آنها محدودکننده و ناخوشایند بوده و نمیخواستند خود را دربست در اختیار قانون قرار بدهند و براساس خواست و نحوهی تفکر شخصیشان عمل میکردند.
قصهگفتن از این افراد از گذشتههای کهن تا به امروز ژانر جنایی (پلیسی) را میسازد. میتوان قصهگویانی را تصور کرد که به دور آتش یا در زیر سایهی درختان نشستهاند و نخستین قصههای جنایی را برای دیگران تعریف میکنند و آنها را به وجد میآورند.
در طول زمان چنین داستانهایی تکامل یافتند. خوانندگان، دیگر به یک نوع از آن قناعت نمیکردند. گونههای متنوع از این داستانها قدم به عرصهی هستی گذاشتند و ناگزیر دیگر نیاز به نامی داشتند که به آنها هویت بدهد. در این مرحله، ناشران غربی برچسب جنایی را برگزیدند. ژانری که با صنعتی شدن جوامع، میل به آن فزونی یافت و نویسندگان بسیاری را به خود جذب کرد و در شمار پرفروشترین کتابهای جهان قرار گرفت.
شاخههای مختلف ژانر پلیسی
از آغاز قرن هفدهم به بعد با ایجاد پلیس، حق اعمال خشونت به انحصار دولتها درآمد و کسی که خارج از این دایره دست به اعمال خشونت میزد به عنوان مجرم شناخته میشد. به این ترتیب با پیدایش پلیس مدرن در جوامع شهری با پدیدهای به نام جنایت یقه سفید روبهرو هستیم. جنایتهایی که توسط انسانهای نسبتا مرفه انجام میشود و در آن تلاش بر این است که راز جرم سرپوشیده بماند. این نوع از جنایتها ما را به سمت داستانهای پلیسی معمایی میبرد.
اما در گذر زمان با گسترش شهرنشینی و ایجاد باندهای مافیایی حوزههایی مانند تعقیب و گریز، جنایتهای سازمانیافته و … هم به وجود آمدند که منشاء گونهی دیگری از ادبیات پلیسی به نام رمان سیاه هستند. رمانهایی که از جنگ باندهای مافیایی سخن میگویند.
در مجموع گونههای پرشماری از این نوع داستان وجود دارد که از این بین میتوان به چند نوع داستان کارآگاهی کلاسیک (قاتل کیست؟)، داستان مهیج حقوقی، داستان هول و ولا و داستان اسرار آمیز اشاره کرد که در مطلب آتی به توضیح یکی از این زیرشاخهها یعنی داستانهای کارآگاهی کلاسیک میپردازیم.
اگر به ژانر پلیسی علاقهمند هستید و یا احیانا میخواهید قلم به دست گرفته و اثری در این حوزه بیافرینید حتما به شما پیشنهاد میکنیم که مطلب بعدی ما را از دست ندهید.
_________________________________________________________________________
منبع: میرصادقی، جمال (۱۳۹۴). داستانهای پلیسی.