کمیک استریپهای بزرگ فقط از غرب وحشی و سرزمین بزرگ آمریکا طلوع نمیکنند. جا به جای این کرهی خاکی میتواند محل تولد قهرمانهای دوستداشتنی کمیک باشد. مثلا کمی آنسوتر در فرانسه و همسایهاش بلژیک حول و حوش سال ۱۹۳۰ به بعد شخصیتهایی بر روی کاغذ جان گرفتند که نه تنها بچههای اروپا بلکه بچههای تمام دنیا با آن خاطره دارند. داستانهایی که چندین نسل را بزرگ کردهاند و هنوز هم به غایت محبوب و دوستداشتنی هستند. پس با ما همراه شوید تا در این قسمت سری به کمیکاستریپهای بینظیر فرانسوی و بلژیکی بزنیم.
کمیک استریپ در بلژیک
بلژیک یکی از کشورهای اروپای شمالی است. کشوری کوچک و سرسبز که از طرف مرز جنوبی خود با فرانسه و از شمال با هلند همسایه است. در بلژیک ۶۰ درصد از مردم هلندی و ۴۰ درصد باقیمانده فرانسوی صحبت میکنند. به خاطر همین بلژیکیها از روز نخست، استقبال خوبی از کمیکاستریپهای فرانسوی کردند. در مقابل فرانسویها هم از کمیکاستریپهای بلژیکی خوششان آمد و به تهیه و توزیع آن پرداختند.
در همین بلژیک کوچک و سرسبز بود که در سال ۱۹۲۹ در اتاق خبرنگاری خلاق یکی از محبوبترین کمیکاستریپهای جهان آفریدهشد. قهرمانی که خودش هم مثل خالقش یک خبرنگار جوان و ماجراجو بود. بله درست حدس زدید. تنتن را میگویم. داستانهای هیجانانگیز تنتن و سگ سفیدش میلو که در ایران طرفداران فراوان دارد و چندین نسل از بچههای ایرانی حسابی با کتابهایش مجذوب خود کردهاست. روایت امروز ما داستان تنتن است.
تن تن خبرنگار دوستداشتنی
خالق تنتن آقای ژرژ رمی است. البته ما بیشتر او را با لفظ “هرژه” میشناسم. اسمی که خودش برای خودش ساخته و برای مردم بلژیک هم معنای خاصی ندارد. چون در این مورد هم خلاقیت به خرج داده و با جابهجا کردن حروف اسمش به این کشف جدید رسیدهاست.
ژرژ رمی خالق تنتن دوستداشتنی است. خبرنگاری که همراه با سگ سفیدش برفی (که در ایران ما آن را به لفظ فرانسوی میلو میشناسیم) از غرب به شرق زمین در حال سفر است و با سرزدن به اقوام و کشورهای مختلف درگیر ماجراجوییهای فوقالعاده میشود. تنتن ما را با خوش همراه میکند و سر از مشرق و مغرب عالم در میآورد. یکبار به آفریقا و کشور کنگو میرود و بار بعد راهی سرزمین آمریکا میشود. یکبار به شرق دور میرود و بار دیگر به مصر و عربستان و… سفر میکند. حتی ماجراجوییهایش به کرهی زمین هم ختم نمیشود و سفری به کرهی ماه را هم برایمان تدارک میبیند. خلاصه اینکه از هیچ موضوعی که برای بچهها جذابیت داشتهباشد به این راحتی نمیگذرد. البته خود رمی خبرنگار بوده و این در انتخاب موضوعاتش به هیچوجه بیتاثیر نبودهاست.
جذابیت کاراکترهای کمیک استریپ تن تن
یکی از رازهای جذابیت و ماندگاری تنتن شخصیتهای دور و بر او هستند که کاراکترهایی به غایت جذاب و دوستداشتنیاند. کاپیتان هادوک، دریانورد سن و سال داری که حسابی عصبانی و بددهن است و به زمین و زمان لعنت میفرستد. پروفسور تورنسل گیج و حواسپرت که گوشش هم درست نمیشنود و دائم با کاپیتان هادوک جر و بحث میکند و موجبات خنده و سرگرمی خوانندگان میشود. دوپونت و دوپونط دو کارآگاه دوقلوی احمق که فقط نوک سبیلهایشان با یکدیگر فرق میکند و انگار به وجود آمدهاند تا روی اعصاب کاپیتان راه بروند و صد البته میلوی دوستداشتنی که سگ محبوب تنتن است و کسی به جز تنتن حرفهایش را نمیفهمد و حاضر است جانش را هم در راه صاحبش بدهد.
تنتن به حدی در زمان خودش محبوب میشود که در محبوبیت با ژنرال شارل دوگل، رئیسجمهور فرانسه رقابت میکند و شارل دوگل او را بیشتر از همه کس شبیه به خودش میداند چون معتقد است که او و تنتن در گروه آدمهای کوچکی قرار میگیرند که هیچ ترسی از قدرتهای بزرگ ندارند.
محبوبیت تنتن در جهان موجب میشود که در آغاز ۱۶ ناشر در کشورهای مختلف دنیا مسئولیت پخش آثار تنتن را برعهده بگیرند که بعدها این تعداد به ۴۰ ناشر در ۴۰ کشور دنیا میرسد.
نگاه نژاد پرستانه در کمیکهای تنتن
هرچند ما هم مثل مردم سراسر دنیا دوستدار تنتن هستیم. اما حواسمان باشد که تنتن به روشی موذیانه رگههایی از نژادپرستی را هم منتقل میکند. مثلا سیاهپوستان در این داستانها هیچوقت در جایگاه یک شخصیت اصلی قرار نمیگیرند و اغلب به درد خدمتکاری سفیدها میخورند. اعراب افرادی بدوی هستند که در وسط پذیرایی خود خیمه به پا میکنند و فقط از جهت دارایی مهمی مثل نفت برای اروپاییها اهمیت دارند. هندیها مردمی هستند گاوپرست که به خاطر گاوهایشان هر کاری میکنند و این تنها اروپاییها علی الخصوص بلژیکی هستند که مردمی متمدن و همهچیز تمام محسوب میشوند که هیچ خطایی از آنها سر نمیزد. نژادپرستانه بودن کتابهای تنتن در زمان حیات نویسنده هم مورد اعتراض قرار میگیرد و خود هرژه هم این مطلب را میپذیرد و حتی در مواردی تغییراتی را اعمال میکند.
روایت داستانی و تصویرگریهای تنتن
اولین داستانهای تنتن فن داستاننویسی خاصی نداشتند. هرژه صرفا با تکیه بر تخیل خود آنها را میآفرید و تنها در پایان هر قسمت تلاش میکرد تا کشش را لازم را برای ادامهی داستان ایجاد کند. اما وقتی دریافت که تا چه اندازه تنتن محبوب شدهاست از داستان “گل آبی” به بعد انسجام بیشتری به کارهایش داد.
تنتن در مجموع، بار داستانی خوبی دارد و مخاطب را به خوبی درگیر حوادث میکند. تصویرها و دیالوگها داستان را به خوبی پیش میبرند و سیر داستان و تصاویر به حدی مناسب و رواناند که وقتی کتاب را باز میکنیم دیگر نمیتوانیم آن را زمین بگذاریم.
شخصیتهای تنتن از این مجموعه تا مجموعهی بعدی لباسهای تنشان تغییر نمیکند. این لباسها نه کهنه میشود. نه کثیف و نه فرسوده. تنتن به شکل جوانهای اروپایی اوائل قرن بیستم میلادی لباس میپوشد. شلوار فلانل گشادی به پا دارد که آن را توی جورابش میکند. پیراهنی یقه بسته میبوشد و یقهی پیراهن را بیرون میگذارد. فقط در اواخر عمر هرژه در دهه های ۷۰ میلادی است که تنتن کمی تغییر میکند و با پوشیدن شلوارهای کتان سوار بر موتورسیکلت این طرف و آن طرف میرود و بیآن که گذر زمان ذرهای چین و چروک به چهرهاش بیاندازد شکل نوجوانهای دههی ۷۰ میلادی میشود. ولی هرژه ترجیح میدهد که بقیهی شخصیتها را با همان لباسهای همیشگیشان باقی بگذارد.
رنگها در داستان تنتن اهمیت بسیاری دارند. هر سکانس یک رنگ در پسزمینه دارد و وقتی که پس زمینه رنگش تغییر میکند ما متوجه میشویم که مکان و زمان داستان عوض شدهاست. رنگهای داستان تنتن ملایم هستند و در نقطهی مقابل کمیکاستریپهای آمریکایی و ژاپنی قرار میگیرند که برای هیجانزده کردن مخاطب از رنگهای تند و جیغ استفاده میکنند. تصاویر داستانهای اولیه تنتن (مثل تنتن در کنگو) خلوت و سادهاند اما هر چقدر زمان میگذرد این تصاویر شلوغتر و جذابتر میشوند.
داستانهای تنتن عاری از خشونت هستند. مشتی و لگدی هم که در آنها پرانده میشود، پنبهای است و شدت ضربهها با کشیدن چند ستارهی رنگی در اطرافش تلطیف میشود.
تنتن از ازل تا ابد یک شخصیت کاغذی کارتونی است و میانهی خوبی با دنیای سینما و فیلمسازی ندارد. از روی کمیکاستریپ تنتن فیلم موفقی ساخته نشده و تنها سری کارتونهای تنتن که توسط تلویزیون بلژیک تولید میشود به موفقیت قابل توجهی میرسد.
تن تن در ایران
تنتن یکی از محبوبترین کتابهای کمیکاستریپ در ایران هم هست. بچههای زیادی در ایران با ذوق و شوق بسیار تنتن خواندهاند و حتی سر خواندن کتابهای این مجموعه با هم جنگیدهاید.
تن تن را اولینبار قبل از انقلاب نشر یونیورسال چاپ میکند. این کتابها چاپهایی بسیار مرغوب داشتند و از ترجمههای خوبی بهره میگرفتند. بعد از انقلاب نشر یونیورسال جمع میشود و تا سالها چاپ تنتن در اختیار ناشری قرار میگیرد که نسخههایی بسیار بیکیفیت عرضه میکند. چند دهه بعد با انتشار مجوز کمیکاستریپها توسط وزارت ارشاد، انتشاراتهای ورشکسته فرصت را غنیمت میشناسند تا با انتشار دوبارهی تنتن خود را نجات بدهند و به این ترتیب دوباره تنتن با چاپهای مرغوب به بازار ایران بازمیگردد. تا نسلی دیگر از بچههای ایرانی را شیفتهی خود کند.
______________________________________________________________________________________
منابع: کتاب تاریخچهی کمیکاستریپ اثر مهدی ترابی مهربانی، مقاله راز ماندگاری تنتناز سعید رزاقی، مقاله سبک هرژه ، نگاهی بر ساختار تصویری داستانهای دنبالهدار تنتن از پرویز اقبالی،سایت موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات