کمیک استریپ, کودک و نوجوان

کمیک استریپ های بی نظیر فرانسوی

لوک-خوش-شانس--فرانسوی-کمیک-min

 فرانسوی‌ها به هیچ وجه مثل آمریکایی‌ها کمیک استریپ را یک قالب پیش پا‌افتاده‌ی کودکانه یا وسیله‌ی گذران وقت در حمل و نقل عمومی نمی‌دانند. برای آن‌ها کمیک استریپ‌ مهم است. یک نوع قالب ادبی است که هنر هفتم محسوب می‌شود و در ردیف باقی هنر‌های مهم مثل شعر، نقاشی، موسیقی، مجسمه‌سازی، معماری و… قرار می‌گیرد. اوضاع و احوال کمیک استریپ در فرانسه خوب است و ۱۲ درصد از صنعت چاپ این کشور را به خودش اختصاص می‌دهد و این در شرایطی است که در سرزمین آمریکا این رقم تنها ۸ درصد است.

فرانسوی زبان‌ها نزدیک به یک قرن است که کمیک‌استریپ‌های بومی خودشان را تولید می‌کنند. آن‌ها خالق تعدادی از مشهور‌ترین و محبوب‌ترین داستان‌ها و شخصیت‌های کمیک‌استریپ در جهان هستند. شخصیت‌هایی که نه تنها بچه‌های فرانسوی بلکه کودکان تمام جهان را شیفته‌ی خود کرده‌اند.  

در قسمت گذشته به شرح محبوب‌ترین کمیک‌استریپ فرانسوی‌زبان در ایران یعنی ماجرا‌های تن‌تن پرداختیم. خبرنگار دوست‌داشتنی و ماجراجویی که چندین نسل از کودکان ایرانی را با خود همراه کرده‌است. اما کمیک‌‌استریپ‌های مشهور فرانسوی به داستان‌های تن‌تن ختم نمی‌شوند. با ما همراه شوید تا مروری بر چند اثر برجسته‌ی دیگر داشته‌باشیم. 

مجله‌ی اسپیروی فرانسوی

اسپیرو یک اسم مهم و برجسته در عالم کمیک استریپ فرانسه است. اسپیرو در اصل نام یک مجله‌ی فرانسوی است که نخستین بار در سال ۱۹۳۸ منتشر می‌شود. اما طولی نمی‌کشد که جنگ جهانی دوم با مشکلات بسیار از راه می‌رسد و ادامه‌ی چاپ مجله را با سختی فراوان مواجه می‌کند. کاغذ کمیاب شده و بسیاری از هنرمندان برجسته نشریه را گفتند. یدر این زمان یگانه قهرمان نجات اسپیرو  فردی به نام ژیژه است که نه تنها مجله را رها نمی‌کند بلکه با کمیک‌استریپ‌های آمریکایی که طراحی می‌کند، فروش مجله را به دو برابر حالت عادی ‌‌می‌رساند.

چندی بعد در سال ۱۹۴۳ نازی‌ها اسپیرو را هم مانند مجلات دیگر توقیف کردند. اما طولی نکشید که جنگ با تمام مصایبش تمام شد و با شکست نازی‌ها اسپیرو بلافاصله به دنیای انتشارات بازگشت. البته این بار با یک تیم قوی که قرار بود خالق تعدادی از برجسته‌ترین آثار کمیک‌استریپ دنیا مانند لاکی لوک (لوک خوش شانس) باشند. مجله اسپیرو سال‌هاست که به فعالیت خود ادامه می‌دهد و یکی از قدیمی‌ترین مجلات این حوزه در سراسر جهان محسوب می‌شود.

داستان اسپیرو و فانتزیو

اسپیرو-و-فانتزیو-فرانسوی

البته اسم اسپیرو برای بسیاری از ما از جهات دیگری خاطره‌انگیز است. احتمالا شما هم کارتون اسپیرو دیده‌باشید. پسر جوانی با مو‌هایی به رنگ هویج که به همراه دوست محبوبش فانتزیو و یک سنجاب کوچولوی بانمک، مخاطبان را به دل ماجراجویی‌ها و سفر‌های مختلف می‌برد. خالق این مجموعه هنرمندی پاریسی به نام رابر ولتر یا همان راب ول است.

شخصیت اسپیرو با انتشار نخستین شماره از مجله‌ی اسپیرو در ۲۱ آوریل ۱۹۳۸ متولد می‌شود. او در آغاز صرفا یک پیش‌خدمت و دربان هتل است که لباسی قرمز رنگ به تن می‌کند. البته این لباس قرمز کم کم دلالت شغلی خود را از دست می‌دهد و صرفا به یک فانتزی شاد داستانی برای اسپیرو تبدیل می‌شود. اسپیرو در ادامه در قالب یک خبرنگار ماجراجو در می‌آید که به سفرهای بسیار می‌رود و با شخصیت‌های شرور در سراسر عالم می‌جنگد از دانشمندان ترسناک گرفته تا دزدان دریایی و حتی گروه‌های مافیایی ایتالیایی. تا این‌جای کار اگر دقت کنید می‌بینید که بدون شک اسپیرو تحت تاثیر داستان‌های تن‌تن خودمان است که در آن برهه‌ی زمانی در اوج محبوبیت به سر می‌برد.

کم‌کم شخصیت فانتزیو هم سر و کله‌اش پیدا می‌شود. دوست موطلایی و رفیق شفیق اسپیرو که در آغاز، کارهای مختلفی را تجربه ‌می‌کند اما در نهایت به یک عکاس تبدیل می‌شود که همسفر خوبی برای یک روزنامه‌نگار جوان است. فانتزیو یک قهرمان شجاع و البته کمی بی‌دقت است که همین بی‌دقتی‌ها او را محبوب‌تر می‌کند. او گرفتار شرایطی بامزه و با نمک می‌شود و حاضر است هر خطر و دردسری را به خاطر دوستش تحمل کند. در نهایت هم شخصیت سنجاب که یک جور حیوان خانگی است و در سفر و حضر اسپیرو و فانتزیو را همراهی می‌کند.

قهرمان‌های اسپیرو برخلاف نمونه‌های مشابه خود کاراکتر‌هایی مدرن محسوب می‌شوند و شخصیت‌شان مطابق با زمانه پیش می‌رود و تغییر می‌کند. حتی ابزار و وسایل‌شان هم به روز می‌شود و از این جهت منحصر به فرد هستند.

لوک خوش‌شانس سریع‌ترین هفت‌تیر‌کش دنیا

در ۷ دسامبر ۱۹۴۶ شخصیتی در مجله‌ی اسپیرو متولد شد که امروزه برای همه‌ی ما نماد غرب وحشی است. سریع‌ترین هفت‌تیر‌کش دنیا، کسی که حتی از سایه‌اش هم سریع‌تر شلیک می‌کند. سوارکار فوق‌العاده‌ای که یک مامور قانون در ایالت میسوری آمریکاست و به صورتی خستگی‌ناپذیر در حال نبرد با مجرمین است. 

لوک-خوش-شانس

بله “لاکی لوک” یا همان لوک خوش‌شانس خودمان را می‌گویم که یکی از مشهور‌ترین شخصیت‌های کمیک‌استریپ در جهان است. خالق لوک خوش‌شانس در اصل فردی به نام ” موریس دوبور” است. او پس از جنگ جهانی راهی آمریکا می‌شود و ۶ سال را در غرب وحشی می‌گذارند. دوبور ابتدا خود این داستان را می‌نوشته و طراحی می‌کرده‌‌‌است اما در ادامه نویسندگی را به رنه گوسینی خلاق و می‌سپارد و صرفا به تصویرگری  مجموعه می‌پردازد. 

رنه گوسینی یک نویسنده‌ی بی‌نظیر است. نام او همواره یادآور برخی از محبوب‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌ها‌ و قصه‌های ادبیات کودکان است. گوسینی روحیه‌ی طنز خوبی داشته و چاشنی جذاب طنز، هواداران بسیاری برای قصه‌هایش فراهم می‌کند. بدین ترتیب لوک خوش‌شانس با تیم دو نفره‌ی دوبور و گوسینی به اوج خود می‌رسد.

لاکی لوک همیشه در کنار کاراکتر‌هایی بامزه و جذاب قرار می‌گیرد. “جالی جامپر” اسب باهوش کارآگاه است و “بوشفک” در نقش سگ کودن و مهربان او ظاهر می‌شود. برادران دالتون مجرمان محبوب این داستان‌ها هستند که در حقیقت از قد کوتاه به بلند رو به احمق بودن پیش می‌روند. برادران دالتون در اصل شخصیت‌هایی واقعی در تاریخ آمریکا هستند که در یکی از داستان‌های نخست لوک ‌خوش‌شانس ظاهر می‌شوند و کارآگاه زبردست داستان آن‌ها را شکست داده و از بین می‌برد اما بعد‌ها با ابتکار گوسینی دوباره به عنوان پسر‌عموهای دالتون‌های واقعی باز‌می‌گردند و ماجراهای جذابی می‌آفرینند. 

هر‌‌چند داستان لوک خوش‌شانس درباره‌ی غرب وحشی است اما گوسینی می‌کوشد تا اقتضائات ادبیات کودکان را رعایت کند. این داستان‌ها عاری از صحنه‌های خشونت‌بار هستند. حتی در آغاز لوک‌خوش‌شانس همیشه ته سیگاری در دهان دارد که همان هم بعدها به تیکه‌ای چوب خشک تبدیل می‌شود تا برای کودکان بد‌آموزی نداشته باشد. 

ماجراهای آستریکس و ابلیکس فرانسوی

لوک خوش‌شانس تنها شخصیت جهانی گوسینی محسوب نمی‌شود. او در سال ۱۹۵۹ مجله‌ی پیلوت را تاسیس می‌کند و در آن مجله قصه‌ی محبوب “آستریکس” را می‌آفریند. آستریکس یکی از بهترین آثار این نویسنده است که در فرانسه و اروپا محبوبیت فراوانی دارد. آستریکس در اصل خلق شده‌بود تا به بچه‌های فرانسوی اعتماد به نفس بدهد اما رفته رفته بچه‌های کشور‌های دیگر را هم مجذوب خود کرد.

آستریکس-کمیک

این داستان خواننده را به ۵۰ سال قبل از میلاد باز می‌گرداند و این طور آغاز می‌شود که “ژولیوس سزار” پادشاه روم تصمیم می‌گیرد تا قوانین رومی را بر اقوام “گل”(اجداد سابق فرانسوی‌ها) تحمیل کند. اما سپاهیان رومی هر چه می‌کنند از پس مردم یک دهکده‌ی خیالی برنمی‌آیند. دهکده‌ای که اهالی‌اش با خوردن معجونی که پیر خردمند روستا تهیه کرده به نیرویی عجیب و جادویی دست یافته‌اند و از این جهت هیچ‌گاه شکست نمی‌خورند. هرچند که از یک طرف به وسیله‌ی ۴ پادگان رومی و از طرف دیگر به وسیله‌ی دریا محاصره شده‌اند.   

باهوش‌ترین جنگجوی این دهکده آستریکس است که جثه‌ی کوچکی دارد و به همراه دوست غول پیکر خود ابلیکس ماجراهای مختلفی می‌آفریند. ابلیکس که در کودکی در دیگ محلول جادویی افتاده و از این جهت به نیرویی عجیب و هیکلی بزرگ دست یافته‌است، دقیقا مثل یک بچه‌ می‌ماند که ناگهان بزرگ شده‌باشد. او حسابی زودرنج و حساس است و در مواقف مختلف بی‌نهایت شیرین و بامزه می‌شود.

هر چند اصل داستان در دهکده می‌گذرد اما آستریکس و ابلیکس به سرزمین‌های مختلف هم سفر می‌کنند و با اقوام دیگر هم مواجه می‌شوند. این قصه هرچند در دنیای باستان می‌گذرد اما اشاراتی به زندگی اقوام دیگر در قرن بیستم هم دارد و با مردم سایر کشورها هم شوخی‌ می‌کند. البته این شوخی‌ها دوست‌داشتنی هستند و کسی را نمی‌رنجانند. در کل داستان‌های آستریکس نگاه مثبتی به مردم سرزمین‌های دیگر دارند البته به جز گوت‌ها(اجداد قدیم آلمانی‌ها) که آن هم احتمالا تحت تاثیر جنگ‌جهانی و جنگ‌افروزی‌های آلمان بوده‌است. 

آستریکس رنگ‌آمیزی شاد و سر‌زنده‌ای دارد که به آن فضایی دوست‌داشتنی و پرهیجان می‌دهد اما یک نکته‌ی جالب این است که “اودرزو” تصویرگر مجموعه خود کور‌رنگی داشته و رنگ‌آمیزی مجموعه را به شخص دیگری سپرده‌است.

قصه‌های بلیک و مورتیمور

جنگ‌جهانی با تمام بدی‌هایش برای هنر کمیک‌استریپ فرانسه یک فرصت ناب و استثنائی بوده‌است. در بحبوحه‌ی جنگ کمیک‌استریپ‌های آمریکایی جمع شدند و این برای نویسندگان فرانسوی یک فرصت عالی بود تا آثار خود را در مجلات و روزنامه‌های آن زمان عرضه کنند. 

بلیک-و-مورتیمور-فرانسوی

یکی از آثار برجسته‌ی این دوران که احتمالا شما هم در قالب کارتون‌های تلویزیونی آن را بشناسید، داستان‌های بلیک و مورتیمور است. ماجراهای دو مرد انگلیسی که یکی پروفسور و دیگری مامور مخفی دولت انگلستان است.

 پروفسور فیلیپ موتیمور یک دانشمند واقعی در حوزه‌ی هسته‌ای است که به باستان‌شناسی هم علاقه‌مند است. او انسانی دقیق و مبتکر است و برای علم و دانش اهمیت زیادی قائل می‌شود. در کنار او کاپیتان بلیک قرار دارد که یک مامور مخفی دولت بریتانیاست که از هر جهت مبارزی واقعی محسوب می‌شود که دست از تلاش و مبارزه بر‌نمی‌دارد. بلیک خود به تنهایی تصویری جذاب از یک شخصیت انگلیسی نمایش می‌دهد. این دو با یکدیگر درگیر  فضاها و ماجراهای عجیبی مثل جنگ جهانی سوم و سفر در زمان و… می‌شوند و جالب این‌که داستان‌های بلیک و مورتیمور روایتی کاملا واقعی و قابل قبول دارند.

خلاصه این که ….

فرانسوی زبان‌ها در مجموع موفق شدند تا آثار برجسته‌ای در حوزه‌ی کمیک‌استریپ بیافرینند. این آثار، بومی این کشورها بودند و با کمیک‌استریپ‌های بزرگ جهان رقابت می‌کردند و این یعنی مردم هر سرزمینی می‌توانند کمیک‌استریپ‌های خاص خودشان را خلق کنند که نه تنها برای بچه‌های آن سرزمین جذاب باشند بلکه بچه‌های ۷ تا ۷۷ ساله‌ی سراسر دنیا را هم مجذوب و مفتون خود کنند.

_________________________________________________________________________

  • کتاب “کمیک‌استریپ‌های فرانسوی زبان” نوشته‌ی یاسمن امامی و مصطفی گودرزی
  • کتاب “تاریخچه تحلیلی کمیک‌استریپ” اثر مهدی ترابی مهربانی
  • مقاله “لوک خوش‌شانس چگونه تولد یافت” از کیارش زندی
بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *